من با تو سخن می گويم.. رساتر از هميشه
و تو حرفهايم را می شنوی
روشن تر از هر روز
بگذار از عشق سخن نگويم
بگذار وسعتش را در حصار کلمات محدود نکنم؛
چرا که من عشق را با کلام در نيافتم
دا..
چيزی است وسيع تر از همه اينها؛
وسيع است و با نجابت.. مانند دلت
با شکوه است و پر رمز و راز.. همانند چشمانت..
عميق است و پر از صداقت... همانند انديشه هايت
بگذار دريا بداند رقيبی دارد به زلالی قلبت.. وبه
ژرفناکی نگاهت
و گفتی که معنای عشق در انتظار است و در فاصله ها..
و من تمام اين فاصله ها را با صبر و انتظار.. به تماشا نشسته ام!
چه رازيست در اين فاصله.. نمی دانم
که هر چه ميگذرد مرا شيداتر می کند
و من؛ شيدا می مانم..
بگذار از عشق سخن نگويم؛
بگذار وسعتش را در حصار کلمات محدود نکنم
No comments:
Post a Comment