زنان نامداری در ایران بودن و در تاریخ درخشان ایران خوب درخشیدن
و زنانی هم بودن که در راه ویرانی و زیر سوال بردن فرهنگ ایران
بودن
گر به تو افتدم نظر چهره به چهره روبرو
شرح دهم غم تو را نكته به نكته مو به مو
مي رود از فراق تو خون دل از دو ديده ام
دجله به دجله يم به يم قطره به قطره جو به جو
از پي ديدن رخت همچو صبا فتاده ام
كوچه به كوچه در به در خانه به خانه كو به كو
مهر تو را دل حزين بافته بر قماش تن
رشته به رشته نخ به نخ تار به تار پو به پو
گرد عذار دلكشت عارض عنبرين خطت
لاله به لاله گل به گل غنچه به غنچه بو به بو
در دل خويش (طاهره) گشت و نديد جز وفا
صفحه به صفحه لا به لا پرده به پرده تو به تو
اين اشعار از قرة العين نيست،
طبق تحقیق استاد محیط طبا طبائی با استناد به سند ومدرک
مربوط به میرزا طاهر وحید قزوینی منشی و وزیر درباره صفوی میباشد
و اما 130 یا 140 سال پیش سه تا دانشجو در انگلستان تحصیل می کردن
یکی محمد ابراهیم ار عربستان و دیگری علی محمد باب از ایران و دیگری از پاکستان
و این سه به کشور های خود برگشتن محمد ابراهیم موافق شد دولت وقت عربستان را سر نگون کند و فرقه واهبیان را تاسیس کند که امروز داعش نوه اون می باشد
اون شخص در پاکستان نیز موافق شد
اما علی محمد باب در ایران به رسوایی رسید چون خیلی پول داشت جمعی را به گرد خود جمع کرد
اما نتوانست دولت و فرهنگ ایران را به دست بیگانهگان بسپارد
از سال های دور کوشش های فراوانی شده بود
تا زمینه های روانی، فرهنگی و اجتماعی گریز از ارزش های
فرهنگ ایرانی ایجاد شود
.
زيرا هدف اصلي آنها ساختارشکني فرهنگي،
اجتماعي در ايران بود
هنگامي که علي محمد باب، رهبر اين بهایی ها، در قلعه چهريق در
زندان به سر ميبرد، پيروان و طرفداران او در دشت «بدشت نزديک شاهرود جمع شدند
آنها قرار بود در دشت «بدشت» به نوعي ساختارشکني اساسي و جدي دست زنند؛
ازهمينرو زني به نام قره العين در اين اجتماع بابيان، براي
نخستينبار در بين مردان با لباس نامناسب و بدون حجاب حضور
يافت.اين اقدام قره العين باعث پيدايش شکاف در بين طرفداران باب شد
تنها زنی است که از "حروف حی" محسوب میشود
قره العین با سیمایی آراسته بر منبر می نشست و با صراحت تمام
لقبی که به بر اساس حروف ابجد به ۱۸ نفر از اولین کسانی که
به
علی محمد باب ایمان آوردند، اطلاق میشود
قره العین زنی بود که او را تا قبل از گرایش به سید علی محمد باب،
او در خانواده ای روحانی به دنیا آمد و دختر ملا محمّد صالح مجتهد
قزوینى است، در شهر قزوین در سنه ۱۳۲۰ ه-. ق متولد شد.
او نزد پدرش ملا صالح و عمویش ملا محمد تقى مجتهد که بعدها
بابیان او را کشتند
مشغول تحصیل گردید. در پایان تحصیل، پیرو مکتب شیخیّه شد و
جزء مریدان سید کاظم رشتى به شمار آمد؛ عموى کوچکش ملا
على که از این گروه به شمار مى رفت، او را در این راه تحریص و
تشویق مى نمود، تا آنجا که ارسال نامه و مراسلات، بین زرّین تاج
و سید کاظم رشتى باز شد، و سید کاظم رشتى او را قرّة العین
نور چشمى خواند؛ از این زمان به بعد، او به لقب قرّة العین
شهرت یافت
طاهره با پسر عموى خود ملا محمّد امام جمعه پسر ملا محمد
تقى شهید ازدواج کرد، و از او داراى ۲ یا ۳ فرزند شد،
طولى نکشید
که در سال ۱۲۵۹ ه- ق (در سن حدود ۲۹ سالگى)، شوهر و
فرزندان و خانه خود را ترک کرده، و به عنوان اینکه دستش به
استادش، سید کاظم رشتى برسد، به سوى کربلا روانه می شود ولى
وقتى که به کربلا رسید، با خبر فوت سید کاظم روبرو شد
سپس توسط ملا حسین بشرویه اى، به حضور میرزا على محمد
باب راه یافت و با او اشنا شد و از مریدان باب در امد
و شد یکی ااز طرفداران و عاشق شد باب هم او را به لقب «طاهره» ملقّب ساخت
قره العین با ارائه رفتاری کاملاً متضاد با دستور دین اسلام و نیز
شرایط روحی و اجتماعی آن دوران و با نمایش گذاشتن سیمای
برهنه خویش، کوشید اولین کسی باشد که رسوم گذشته را از
بین می برد و زمینه های اجتماعی گسترش بی دینی و اباحی
گری را فراهم می کند
قره العین با سیمایی آراسته بر منبر می نشست و با صراحت تمام
می گفت: « آن چه اسلام آورده در هنگام ظهور باب ملغی و
منسوخ است و چون باب قائم حق دارد که در مذهب تصرف نماید،
پس شریعت اسلام بعد از ظهور قائم، منسوخ است و چون قائم
هنوز احکام و تکالیف جدید را مدون و تکمیل نکرده است زمان فترت
است و کلیه تکالیف از گردن مردمان ساقط .تا امروز تبعیت از احکام
دین اسلام بر شما واجب بود، ولی از هنگام ظهور باب دیگر بر هیچ
مسلمانی جایز نیست که از دستورات دین اسلام پیروی نماید.
زرّین یا طاهره
یکی از متهمین طراحی ترور شهید آیت الله محمد تقی برغانی قزوینی بود و اتهام آن مرحوم این بود که بر سر منبر،از سید باب رهبر
بابیه انتقاد می کرد و او را به حق نمی دانسته .به هرحال طاهره به اتهام کمک و طراحی در
ترور بازداشت شد و به کمک رهبر بهائیان یعنی جناب میرزا
حسینعلی نوری (بهاءالله)از زندان و شرکت در جلسه دادگاه
رسیدگی به این جنایت گریخت و در زمره مریدان بهاءالله در آمد
و این هم
رهبر بهائیان یعنی جناب میرزا
حسینعلی نوری بهاءالله
No comments:
Post a Comment