Sunday, September 15, 2013

جنایات و قتل عام های شاه اسماعیل صفوی

در این دوره نصف جمعیت ایران به دستور شاه اسماعیل قتل عام شد.
و شاه اسماعیل خونخوار در زمانی که این دستورات قتل و جنایت را صادر می کرد هنوز پانزده ساله نشده بود؟
به دستوره او علاوه بر کشتن بسياری از ...
علمای بزرگ ایران، قبور مفاخر ایران(فقط به خاطر اين كه سنّي بوده اند) ویران شد و به جای علمای ایران، شیعیان تندرو لبنانی برای تسلط بر مردم به کشور آمدند

نگار اروپایی در وقایع زمستان ۸۸۰ خبر از ظهور یک پیامبر دروغین جدید در ایران داده چنین نوشت: «گزارشی به تاریخ دسامبر ۱۵۰۱ دربارۀ پیغمبر جدید از قول مسافرینی که تازه از ایران برگشته*اند داده شده که دربارۀ صوفی ۱۴ ساله(شاه اسماعیل) و ادعای پیامبری و خداییِ او و ۴۰ خلیفه اش که اعمال مذهبی را از طرف او انجام می دهند بحث می کند»
یکی از بزرگان آذربایجان به نزد شاه اسماعیل رفت و به او مشورت داد که اگر بخواهد مردم تبریز را مجبور کند که مذهب خودشان را رها کرده شیعه شوند شورش خواهند کرد. شاه اسماعیل چنین پاسخ داد:
«مرا به این کار واداشته اند. خدای عالم و همۀ ائمۀ معصومین همراه من اند. من از هیچ کس باک ندارم. به توفیق الله تعالی اگر رعیت حرفی بگویند شمشیر می کشم و یک تن را زنده نمی گذارم»
یکی از بازرگانان ونیزی دربارۀ چیره دستی شاه اسماعیل در عمل لواط، دربارۀ به یک مورد که خودش شاهد بوده چنین نوشته است:
«او دستور داد تا دوازده تن از زیباترین جوانان تبریز را به کاخ هشت بهشت بردند. او با آنها عمل شنیع لواط انجام داد، سپس آنان را به همین نیت به امرای سپاه خود سپرد»
شاه اسماعیل در خلال چند هفته بیش از ۲۰ هزار تن از مردان تبریز را به جرم سنی بودن قتل عام کرد و مساجد تبریز را تبدیل به طویلۀ استران و خران کرد و شکم زنان را درید و جنینهایشان را به جرم سنی بودن بیرون کشید. در اردبیل که همه مردمش سنی بودند هر که نمیخواست شیعه شود خانه اش را بر روی زن و فرزندانش به آتش می کشیدند.
دربارۀ کشتار همگانی مردم شهر طبس توسط شاه اسماعیل چنین نوشته اند:
«غازیان عظام از گرد راه نرسیده در شهر طبس تاختند و هرکس را در آن بلده یافتند از دم تیغ بی دریغ گذراندند، آنگاه سورتِ غضبِ پادشاه عرب و عجم تسکین یافت.» و «بعد از آن که هفت هشت هزار کس کشته شدند و شهر را غازیانْ غارت نمودند، سَورتِ غضب پادشاه کشورگیر تسکین یافت»یک بازرگان ونیزی که همراه کاروان قزلباشان می رفته دربارۀ آنها چنین نوشته است:
«نام خدا مردم [یعنی قزلباشان] در سراسر ایران خدا را فراموش کرده و فقط نام اسماعیل را به خاطر سپرده اند. اگر کسی هنگام سواری از اسب بر زمین افتد یا از اسپ پیاده شود، خدای دیگری را جز شیخ [یعنی اسماعیل] به یاری نمی طلبد… مسلمانان می گویند: لا الٰه إلاّ الله محمد رسول الله؛ اما ایرانیان [یعنی قزلباشان] می گویند: لا الٰه إلاّ الله، اسماعیل وَلِیّ الله».
طرفداران آدم خوار شاه!
و یکی دیگر از همردیفان این بازرگان می نویسد که اسماعیل برای قزلباشان، هم خدا است هم پیامبر است و هم ولی امر و شیخ طریقت.دربارۀ خوردن گوشت لاشۀ دشمنان شاه اسماعیل توسط قزلباشانش، مؤلف جهانگشای خاقان چنین نوشته است:
«پادشاه کینه خواه… به لفظ گهربار ادا فرمودند که هرکه سرِ مرا دوست دارد از گوشت دشمن من طعمه سازد… به مجرد استماعِ این فرمان، کوشش و ازدحام جهت اَکلِ گوشت میتۀ (خوردن گوشت مردارِ) شیبکخان به مرتبه ئی رسید که صوفیان تیغها کشیده قصد یکدیگر نمودند و آن گوشتِ متعفنِ با خاک و خون آغشته را به نحوی از یکدیگر ربودند که چرغانِ شکاریْ در حالِ گرسنگیْ آهو را بدان رغبت از یکدیگر بربایند».
و امیرمحمود خواندمیر می نویسد:
به نوعی ازدحامِ هجوم شد که چند کس مجروح و زخمی گشتند، و جمعی که دورتر بودند یک لقمه گوشتِ او را از جمعی که نزدیکتر بودند به مبلغ کلی می خریدند و می خوردند»! شاه اسماعیل در هرات دستور داد قبر جامی شاعر نامدار ایران را شکافتند و استخوانهایش را بیرون آوردند و پراکندند.او همۀ فقهای هرات را قتل عام کرد و مولانا تفتازانی که بزرگترین فقیه جهان اسلام بود را قزلباشان به دستور او تکه پاره کردند.شاه اسماعیل در بغداد دستور داد ساختمان قبر امام ابوحنیفه را ویران کردند و گور ابوحنیفه را شکافتند و استخوانهایش را بیرون آورده پراکندند و لاشۀ سگی در جای ابوحنیفه در ته گور افکندند و گور را تبدیل به مستراح عمومی کردند و شاه اسماعیل دستور داد که هر که در این گور بریند ۲۵ دینار تبریزی جایزه خواهد گرفت.
در کازرون و فیروز آباد که هیچ کس شیعه نبود یک کشتار همگانی از مردم کردند حتی سگان و گربه ها را به اتهام سنی بودن قتل عام کردند.
تدوین تشیع صفوی توسط ملایانی که از روستاهای جبل عامل لبنان وارد ایران شدند
در این گفتار به پیدایش تشیعِ خشونت گرا و دگرستیز در مناطق کوهستانی جنوب لبنان اشاره خواهیم داشت، و خواهیم دید که ملایان لبنانی چه گونه مذهب خودشان را وارد ایران کرده تدوین کردند و با چه شیوه هائی در ایران گسترش دادند و همگانی و پایدار کردند.
در این باره که تشیع تا پیش از قزلباشان در ایران وجود نداشت و حتی یک کتاب که متناسب با آن مذهب باشد در ایران یافت نمیشد، حسن روملو چنین مینویسد:
«در آن اوان، مردمان از مسائل مذهب حق جعفری و قواعد و قوانین ملت ائمۀ اثنی عشری اطلاعی نداشتند؛ زیرا که از کتب فقه امامیه چیزی در میان نبود. و جلد اول کتاب «قواعد اسلام» که از جمله تصانیف سلطان العلماء المتبحرین شیخ جمال الدین [ابن] مطهر حلی است که شریعت پناه قاضی نصرالله زیتونی داشت، از روی آن تعلیم و تعلم مسائل دینی می نمودند، تا آنکه روز به روز آفتاب حقیقت مذهب اثنی عشری ارتفاع یافت».دربارۀ یک فقیه فقیه لبنانی که در پایان سلطنت شاه اسماعیل وارد ایران شده بود و در زمان شاه تهماسب به ریاست کل دستگاه دینی و قضایی و اوقاف کشور ما رسید، و منبع مشروعیت سلطنت شاه تهماسب شد، چنین میخوانیم:
«تمامی یاران او عرب بودند و به فرمان او امور مربوط به مذهب و شرع را انجام میدادند».
«او امر کرد که مخالفان و سنیان را [ازشهرها] بیرون کنند تا مبادا که موافقین را گمراه نمایند».
و شاه تهماسب در فرمانی مردم ایران را مکلف کرد که دربسته در فرمان او باشند:
«هرکه مخالفت خاتمُ المجتهدین، وارث علوم سید المرسلین، نائبُ الأئمة المعصومین بکند، و در مقام متابعت نباشد، بی شائبه ملعون ومردود [است]، و به سیاسات عظیمه و تأدیب بلیغه مؤاخذه خوهد شد».
یکی از ترتیباتی که این فقیه لبنانی برای شیعۀ صفوی کردن بچه های ایرانیانی که به تیغ قزلباشان و تبر تبرائیان کشته شده بودند توسط دستیاران لبنانیش انجام داد را حسین روملو چنین بیان کرده است:
در هر شهری چهل یتیم پسر و چهل یتیم دختر را تحویل می گرفتند، «ملبوس و مایحتاج تعیین فرموده معلم و معلمۀ شیعه مذهبِ پرهیزکار و خدمتکاران صلاحیت شعار قرارداده تربیت می کردند، و در هنگامِ بلوغ، هرکدام را با دیگری تزویج داده، غیر بالغی را در عوض می*آوردند».
دربارۀ درگیریهای آمدگان از لبنان و عراق برسر مناصب حساس در کشور ما نیز سخن خواهیم داشت. خواهیم دید که لبنانیها کلیۀ دستگاههای قضایی و اوقاف را در کشور ما در قبضۀ خودشان درآوردند و یک طبقۀ نوظهور را در ایران تشکیل دادند که در تاریخ ایران دوران اسلامی سابقه نداشت. خواهیم دید که ملایان لبنانی چه گونه تبدیل به سلاطین واقعی در کشور ما شدند. خواهیم دید که تشیع صفوی وامدار تاریخی است در برابر شیعیان جنوب لبنان، و هرچه دارد به برکت ملایان لبنانی به دست آورده است.

برگرفته از : كتاب تحقيقي و ارزشمند نقش قزلباشان در تاریخ ایران از دکتر امیر حسین خنجی
 

No comments:

Post a Comment