سنباد مجوسی مرد ایرانی که به خونخواهی و گرفتن انتقام از عاملان قتل ابومسلم خراسانی قیام کرد.
سنباد یکی از یاران ابومسلم خراسانی بود که وی بعد از کشته شدن ابومسلم به دست خلیفه عباسی منصور در صدد گرفتن انتقام از عاملان قتل وی برامد .
بر اسا...س روایات امده است که چون ابومسلم کشته شد سنباد مجوسی ،گبران (کافران )ری و طبرستان و همچنین عده ای از مسلمانان را به خونخواهی از ابومسلم گرد خود جمع کرد که رفته رفته سپاه وی به 100هزار تن رسید .
و در این هنگام که منصور از قیام سنباد اگاه شده بود جهور ابن موار را با لشکری سنگین در دفع او نامزد کرد.جهور به حوالی ساوه رسید که سنباد با صد هزار کس لشکری اراسته متوجه وی گردید .در ان محل جنگ سختی در گرفت که در این هنگام دسیسه ای از سوی مسلمانان لشکر سنباد انجام شد و باعث شد که لشکر سنباد ناچار عقب نشینی کند سنباد که از جنگ جان سالم به در برده بود راه طبرستان را پیش گرفت .
و از سپهبد خورشید شاهزاده طبرستان یاری و پناه جست .وی پسر عموی خود که طوس نام داشت را با هدایا و اسبان و آلات بسیار به استقبال سنباد فرستاد.چون طوس به نزد سنباد رسید از اسب فرود امد و سلام کرد و سنباد که از اسب فرود نیامد و همچنان بر پشت اسب جواب سلام او را داد
طوس از این رفتار سنباد بهم امد و خشمگین شد و سنباد را سرزنش کرد و گفت که من پسر عموی سپهبدم و مرا به پاس احترام از جانب خویش پیش تو فرستاد چنین بی حرمتی شرط ادب نبود سنباد در پاسخ سخنانی درشت گفت و طوس که دیگر از خشم ارام و قرار نداشت بر اسب نشست و در فرصتی مناسب شمشیری بر گردن سنباد نهاد و او را هلاک کرد.
برگرفته از دوقرن سکوت عبدالحسین زرین کوب
جمع اوری مطالب
سنباد یکی از یاران ابومسلم خراسانی بود که وی بعد از کشته شدن ابومسلم به دست خلیفه عباسی منصور در صدد گرفتن انتقام از عاملان قتل وی برامد .
بر اسا...س روایات امده است که چون ابومسلم کشته شد سنباد مجوسی ،گبران (کافران )ری و طبرستان و همچنین عده ای از مسلمانان را به خونخواهی از ابومسلم گرد خود جمع کرد که رفته رفته سپاه وی به 100هزار تن رسید .
و در این هنگام که منصور از قیام سنباد اگاه شده بود جهور ابن موار را با لشکری سنگین در دفع او نامزد کرد.جهور به حوالی ساوه رسید که سنباد با صد هزار کس لشکری اراسته متوجه وی گردید .در ان محل جنگ سختی در گرفت که در این هنگام دسیسه ای از سوی مسلمانان لشکر سنباد انجام شد و باعث شد که لشکر سنباد ناچار عقب نشینی کند سنباد که از جنگ جان سالم به در برده بود راه طبرستان را پیش گرفت .
و از سپهبد خورشید شاهزاده طبرستان یاری و پناه جست .وی پسر عموی خود که طوس نام داشت را با هدایا و اسبان و آلات بسیار به استقبال سنباد فرستاد.چون طوس به نزد سنباد رسید از اسب فرود امد و سلام کرد و سنباد که از اسب فرود نیامد و همچنان بر پشت اسب جواب سلام او را داد
طوس از این رفتار سنباد بهم امد و خشمگین شد و سنباد را سرزنش کرد و گفت که من پسر عموی سپهبدم و مرا به پاس احترام از جانب خویش پیش تو فرستاد چنین بی حرمتی شرط ادب نبود سنباد در پاسخ سخنانی درشت گفت و طوس که دیگر از خشم ارام و قرار نداشت بر اسب نشست و در فرصتی مناسب شمشیری بر گردن سنباد نهاد و او را هلاک کرد.
برگرفته از دوقرن سکوت عبدالحسین زرین کوب
جمع اوری مطالب
No comments:
Post a Comment