زندگینامه
نواب صفا
اسماعیل نواب صفا نشسته در آغوش پدر
اسماعیل نواب صفا در ۲۹ اسفند ۱۳۰۳ هجری خورشیدی در کرمانشاه زاده شد. خاندان پدری او از نواب های مشهور اصفهان بودند.
پدرش سیّد مرتضی نواب صفوی از سرسپردگان به سلسلۀ صفائی نعمت اللهی بوده و در دیداری که در جعفرآباد شمیران با ظهیرالدّوله داشته، از سوی قطب سلسلۀ صفائی نعمت اللهی،ملقّب به لقب نوابعلی گردید.
نواب صفا در ده سالگی همراه با مادر
در سال ۱۳۱۳، در سن ۱۰ سالگی برای اولین بار با قمرالملوک وزیری در کرمانشاه دیداری داشت.
در دوران تحصيل در کرمانشاه مدتی به آموختن نوازندگی ساز ويلون پرداخت و همچنین طبع شاعری خود را آزمود و تخلّص صفا را برگزيد.
اسماعیل نواب صفا در کنار خانواده
اسماعیل نوّاب صفا تحصیلات ابتدائی را در کرمانشاه سپری کرد و پس از چندی به همراه خانواده به گرگان عزیمت کرده وبعد از آن در سن نوزده سالگی به تهران مهاجرت کرد
وی اوّلین شعرش را در سال ۱۳۲۳ در بیست سالگی در روزنامه توفیق به چاپ رساند. در آن موقع محمّد علی توفیق صاحب امتیاز و ابوالقاسم حالت سر دبیر روزنامه بودند.
از آن پس به دعوت ابوالقاسم حالت به عضویت هیئت تحریریه روزنامه توفیق در آمد و پس از چندی، ستون مخصوصی با امضاء مستعار مرشد صفا برای خود باز کرد و به کار در مطبوعات طنز پرداخت، تا جايی که حتی خبرنگار نشريه فکاهی توفيق در مجلس شورای ملی شد
اسماعیل نوّاب صفا در ۱۳۲۴ اوّلین ترانه خود را بر روی یک آهنگ محلی کرمانشاهی (کردی) ساخت که به نام وعده گلرخان / موسم گل شهرت یافت که بیت آغازین آن بدین گونه بود:
موسم گل شد و وقت گل چیدن، خوش بود روی گلچهره بوسیدن
این ترانه به فاصله کوتاهی در میان مردم و علاقمندان مشهور گشت و راه وی را به سوی ترانه سرايی حرفه ای گشود و این ترانه هم در همین سال با تنظیم مجید وفادار و صدای روحبخش به اجرا درآمد و بعدها هم توسط ملوک ضرّابی، ملکه حکمت شعار، روح انگیز و پروا خوانده شد. پس از این تصنیف همکاری او با استادان بزرگ معاصر ادامه یافت و
ترانه های ماندگاری را سرود
در این سال اسماعیل نوّاب صفا در عنفوان جوانی بود و پنج سال ازعمر تأسیس رادیو بیشتر نمی گذشت
در تابستان ۱۳۲۵ به عضویّت نخستین کنگره شعرا و نویسندگان که در خانه فرهنگی ایران و شوروی تشکیل شده بود، راه یافت. ریاست کنگره با ملک الشعرای بهار و صادق هدایت نیز عضو هیئت رئیسه بود
.
در سال ۱۳۲۶ با اسماعیل مهرتاش آشنا شد که در آن روزها جامعه باربد را تأسیس کرده بود. این آشنائی سبب شد که در این دیدارها وی با حسینقلی مستعان که در آن روزها ریاست رادیو را بر عهده داشت آشنا شود. حسینقلی مستعان نویسنده ای صاحب نام بود که ترجمه بینوایان نوشته ویکتور هوگو هم از ایشان بود.
آشنائی با او، نواب صفا را به رادیو می کشاند واین آغاز کار هنری اش بود، چرا که در آنجا با نام آورترین هنرمندان عصر خویش آشنا شد و زمینه فعّالیت هنری وی در آنجا فراهم آمد
اسماعیل نوّاب صفا در شهریور ۱۳۲۶ همکاری خود را با رادیو تهران آغاز کرد و به عضویّت و دبیری شورای نویسندگان رادیو در آمد و همچنین بر برنامه های رادیو نظارت
می کرد . وی از نقش حسینقلی مستعان در زندگی خویش بسیار یاد می کرد و وی را معلّم خویش در فن بیان می دانست
در همان آغاز برای تماشاخانه های تهران پیش پرده می ساخت و گاهی نیز در مجلّه هائی مثل تهران مصوّر اشعاری سیاسی به چاپ می رساند که این اشعار با امضاء مولانا صفا به چاپ
می رسید.همکاری با مجید وفادار بعد از ترانۀ وعده گلرخان / موسم گل آغاز شد که با شعری به نام بنده عشق در دستگاه شور با صدای عصمت باقرپور / دلکش در سال ۱۳۲۶ به اجراء در آمد.
بیت آغازین این ترانه بدین گونه می باشد
ساقی امشب ما را دیوانه کردی، ما را بیخود از یک پیمانه کردی
از آن جمله دیگر هنرمندان، مهدی خالدی بود که از آهنگسازان مطرح آن دوران بشمار
می رفت و با همکاری او چندین ترانه مشهور و پرطرفدار ساخت، از جمله آفرینش های اين همکاری، ترانه ای با مطلع ما را زچه پابند جنون کردی و ترانه آمد نوبهار هستند که هر دو ابتدا با صدای دلکش اجرا شده اند
آشنائی نوّاب صفا با مهدی خالدی در منزل مجید وفادار صورت گرفت و نخستین اثر مشترکش با او به نام رفتی در دستگاه شور با صدای دلکش نیز در سال ۱۳۲۶ به اجرا در آمد. بیت آغازین این ترانه بدین گونه می باشد
ما را ز چه پابند جنون کردی و رفتی، آخر چه بگویم که تو چون کردی و رفتی
در سال های ۲۷- ۱۳۲۶ با هنرمندانی چون مرتضی خان محجوبی، علی تجویدی، حسین یاحقی، عبدالعلی وزیری، حسین قوامی، ابوالحسن ورزی منوچهر همایون پور، ابوالحسن صبا جلال تاج اصفهانی، حسین تهرانی، جلیل شهناز، حسن کسائی، بدیع زاده محمّد میرنقیبی، احمد عبادی، لطف الله مجد، داریوش رفیعی، حسینعلی ملاح غلامحسین بنان، ادیب خوانساری، حسین صبا و روح الله خالقی هم آشنا شد.
در سال ۱۳۲۷ برنامه اشعار برگزیده را در رادیو اجرا می کرد.
پرویز خطیبی و اسماعیل نواب صفا در سال ۱۳۲۸
در سال ۱۳۳ به خرمشهر رفت و در سمت رییس دبیرخانه بنگاه بنادر و کشتیرانی مشغول به کار شد و در همین سال با فرهنگ شریف هم آشنا شد
.
در سال ۱۳۳۵ نواب صفا به تهران بازگشت و با داوود پیرنیا که مسؤل موسیقی رادیو بود، آشنا شد و در همین سال برنامه گلها هم آغاز گردید.
وی در این سال به رادیو که با مدیریت نصرت الله معینیان اداره می شد، بازگشت و به عضويت مجدد شورای نويسندگان راديو درآمد و در جلسات شورای موسيقی راديو نيز مورد مشاوره قرار می گرفت.
سال ۱۳۳۸، نواب صفا، ایرج گلستان و پرویز یاحقی در نارنجستان
اسماعیل نواب صفا از سال ۱۳۳۵ با پرویز یاحقی و حبیب الله بدیعی همکاری داشت
که با یاحقی تا سال ۱۳۳۹ و با بدیعی تا سال ۱۳۴۲ این همکاری ادامه داشت
در سال ۱۳۳۸ نواب صفا آخرین دیدار خود را با قمرالملوک وزیری داشت و در همین سال همکاری خود را با ترانه سازانی چون عباس شاپوری، انوشیروان روحانی، همایون خرّم، جواد لشکری، زرّین پنجه، اکبر محسنی، محمد میرنقیبی حسین صمدی، امین الله رشیدی، فخری ملکپور و بسیاری دیگر آغاز کرد.
در سال ۱۳۳۹ به عضویت شورای شعر رادیو و برنامه قصه شمع در آمد
نواب صفا در فرودگاه زاهدان در ۱۳۴۲
اسماعیل نواب صفا با عباس شاپوری تا سال ۱۳۴۲ همکاری داشت و در این سال کتاب کاروان شعر انتشار یافت و او در سمت سرپرستی و اطلاعات رادیو به سیستان و بلوچستان رفت.
وی تا سال ۱۳۴۳ مسؤلیّت رادیوی استان گیلان با برنامۀ کاروانی از شعر و موسیقی را به عهده داشت.
نواب صفا در سال ۱۳۴۴ در شهرداری
در سال ۱۳۴۴ از گیلان به تهران بازگشت و در سمت مدیریت روابط عمومی شهرداری تهران تا سال ۱۳۴۶ مشغول به خدمت شد
نواب صفا در سال ۱۳۴۷ مدیریت اداره کل اطلاعات و رادیو استان آذربایجان شرقی را به عهده گرفت و سپس در سال ۱۳۴۸ جهت سمت مدیر کل و سرپرستی و اطلاعات رادیو به اصفهان رفت و در آنجا سرپرست رادیو و تلویزیون در سال ۱۳۵۰ شد
اسماعیل نواب صفا از ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۸ هم نماینده مردم اصفهان در مجلس شورای ملی بود و سپس بازنشسته شد.
اسماعیل نواب صفا و مهدی خالدی در سال ۱۳۶۲
با پیروزی انقلاب اسلامی در ايران و وقفه ای که در توليد آثار موسيقی پديد آمد اسماعيل نواب صفا از صحنه ترانه سرايی کنار کشيد و تنها ترانه باغبان خسته وی در سال ۱۳۷۴ با آهنگی از علی تجویدی اجرا گردید. پس از آن تا پايان عمرش ترانه تازه ای از او منتشر نشد. او در اين سالها به انتشار چند کتاب پرداخت
يکی از آنها، قصه شمع نام دارد که آن را تحت عنوان خاطرات هنری خود نوشت و برگرفته از برنامه ای راديويی بود که در راديو اجرا کرده بود و به شرح حال هنرمندان اختصاص داشت
سفرنامه فرهاد ميرزا / معتمدالدوله، با تجزیه و تحلیل کامل شرح حال این شاهزاده ايرانی در قرن سیزدهم هجری و نیز منشأت فرهاد میرزا، از جمله آثار وی است که در اين سالها به چاپ رسيد
تفسیر پنج قصیده از اسدی طوسی، نغمۀ مهر که شرح حال پنج شاعر و عارف مشهور از جمله مولانا، سعدی، حافظ، بابا طاهر و خواجه عبدالله انصاری است. مجموعۀ اشعار به نام از یاد رفته و مجموعۀ ترانه های ایشان با نام تک درخت، نیز از آثار او می باشند که در این سالهای آخر به رشتۀ تحریر در آورد
عباس شاپوری (آهنگساز) و اسماعیل نواب صفا
اسماعيل نواب صفا به نسلی از ترانه سازان و آهنگسازان ايرانی تعلق داشت که با راه انداختن جريان تازه ای در موسيقی ايرانی، در واقع حد فاصل دوران موسيقی اصيل و سنتی به دوران جديد موسيقی پاپ (عامه پسند) ايرانی شدند و تحولی در روند شکل گيری موسيقی امروز ايران آفريدند.
او پیش کسوت ترانه سرایی در ایران بشمار می آید و فن ترانه سرایی با سروده های ارزشمند او متحول شده است که پس از چند دهه از خلق آنها هنوز در میان مردم شهرت و اعتبار خاص دارد.
اسماعیل نوّاب صفا در ساعت ۱۱ صبح روز جمعه ۱۹ فروردین ۱۳۸۴ در تهران درگذشت.
ترانه ها:
آشفته - آمد نوبهار – اشک و آه - با تو هستم هر کجا هستم – بخت بیدار منی - برق نگاه – بوسه وی – بهانه تو - تک درخت – جوانی - چه شب ها - داغ لاله - درد آشنا – روز بی فردا - رؤیای شاعر – رؤیای هستی – شب سیه، ابر پاره پاره – صبح خندان - عکس من - قهر عشق – کبوتر بهشتی – گیسوی شب - موج - ناله دل – نیلوفر - وعده گلرخان / موسم گل
No comments:
Post a Comment