عباس شاپوری
عباس شاپوری در سال 1302 هجری خورشیدی در خیابان صفى علیشاه (تهران) زاده شد.
پدرش غلامرضا شاپوری صاحب گراند هتل (تهران) بود و با موسیقی آشنایی کامل داشت و سه تار را بخوبی می نواخت و این بهره نیكویى بود كه از استادش درویشخان برده بود.
بنا به گفته عباس شاپوری بسیاری از موسیقیدانان آن زمان مانند حسین هنگآفرین، ارسلان درگاهى، شكرىخان، مرتضىخان محجوبى، استاد عبادى، مهدى غیاثى، ابراهیمخان منصورى، حسین یاحقى، ابوالحسنخان صبا و مرحوم طاطائى به خانه شان رفت و آمد داشتند.
از این رو او در منزل از نزدیك ناظر جلسات ایشان بوده و به ساز نواختن آنان نظاره و گوش فرا می داده و روز به روز علاقه اش به موسیقی اصیل ایرانی بیشتر می شد.
او دوران طفولیت را در این محیط پرشور هنرى گذراند و رفتهرفته بزرگ و بزرگتر شد تا این كه به موسیقى علاقمند گردید.
پدرش براى وى ویولنى تهیه کرد و وى را نزد حسین هنگآفرین فرستاد تا موسیقى را نزد او بطور علمى شروع كند و پس از چندى به ترتیب از كلاسهاى استادان: حسین یاحقى، على مستوفى و ابوالحسن صبا بهره جست و از مكتب آنان كسب معلومات موسیقی کرد.
پدرش با اینكه خود اهل موسیقى بود همیشه به او تذكر مىداد كه نبایستى از موسیقى به عنوان شغل استفاده كند و باید این هنر در حاشیه زندگى اش باشد و زمانى كه عباس شاپوری رسماً براى فراگیرى موسیقى نزد حسین خان هنگآفرین و دیگران می رفت، این مطلب را به او مرتب گوشزد مىنمود.
عباس شاپوری در اوایل فراگیرى موسیقى بود كه دو نفر به نامهاى شكرى و محمد پوستى در اصفهان ویولن می ساختند و او یكى از ویولنهاى محمد پوستى را به قیمت دوازده تومان خریدارى و با آن مشغول تمرین گردید.
ولى چون نواقصى را در ساختمان آن ویولن مشاهده كرد، تصمیم گرفت كه با ساختن ویولنى این نواقص را رفع نماید.
علاقه بیش از حد عباس به موسیقى ایرانى موجب گردید كه تا حدودى در درس هایش وقفه ایجاد شد به همین سبب پدرش ساز وى را مخفى کرد و مدتى وى را از تمرین و نواختن منع کرد ولى پس از چندى دوباره وى را كه در فراگیرى موسیقى مصر مىدید نزد استاد ابوالحسن صبا براى فراگیرى بیشتر فرستاد.
همدورههاى عباس شاپورى در این كلاس: دكتر جهانشاهى، حبیباللَّه بدیعى، عزتاللَّه روحپرور، محمود ذوالفنون، بهرام ملائكه، محمد بهارلو، محمود تاجبخش، رحمتاللَّه بدیعى، على تجویدى، ندیمى و محمدعلى نامدارى استاد خط بودند و او در كلاس استاد به كسب اندوختههاى بیشترى موفق گردید.
زمانى كه نزد استاد صبا درس موسیقى مىگرفت، نواقص آن ویولن و مسائل آن را با او در میان نهاد و آن استاد بزرگ و فرزانه به او دستور داد كه ویولن بسازد و به او گفت: شما خوب است به جاى نوازندگى ساز بسازید، به خصوص كه چپ دست هم هستید، البته ساز هم دلتان مىخواهد بزنید، ولى حیف است كه با این استعداد ویولن نسازید.
او هم از آن زمان به بعد، توجهش به این كار جلب شد و اغلب در منزل صبا به كار ساختن ویولن پرداخت و خود استاد هم علاقه وافرى به ساختن سهتار و سنتور داشت و در كارگاه كوچك و محقر او روزها در جوار استاد صبا به ساختن ساز مشغول و شبها در منزل خودشان به تمرین ویولن و فراگیرى آن مىپرداخت. استاد مقداری هم ابزار سازگری به او اهدا کرده بود که آن را به عنوان یادگاری همیشه بسیار دوست می داشت.
عباس شاپورى، كلاس هاى متعددى جهت تعلیم علاقمندان به موسیقى سنتى ایران ترتیب داد كه از جمله مىتوان از: آكادمى تربیت ( در خیابان فردوسى) و آموزشگاههاى دیگرى هم در خیابان هاى امیریه و نادرى(جمهوری فعلی) تأسیس كرد.
در سال 1320 بود كه رادیو تهران، اعلام نمود كسانى كه با ساز و نوازندگى فعالیت دارند چنانچه از عهده امتحان لازم برآیند، مىتوانند در برنامههاى رادیو شركت نمایند. عباس شاپوری هم مراجعه كرد و قبول شد.
در ماه دو مرتبه بعدازظهرها به مدت یك ربع ساعت در رادیو تكنوازى را شروع كرد، دوستان آن زمان او: حبیباله بدیعى، مهدى تاكستانى، عزتالله روحپرور، براداران معارفى بودند كه در واقع اولین برخورد هنرى او با آنها در آن زمان بود.
شاپورى در سال 1321 همكاریش را با رادیو در زمینه آهنگسازى و نوازندگى آغاز كرد و آهنگهایى براى خانم روحبخش، حسین قوامى، ناصر مسعودى، جبلى و عدهاى دیگر ساخت و اجرا كرد.
اولین آهنگى را كه عباس شاپوری ساخته، نداى امید نام دارد و آن را در جشن انجمن دانشآموزان دبیرستان اجرا کرد و خاطرات شیرینى هم از آن دوران داشت دومین آهنگى را هم كه ساخته، آه دل نام دارد كه شعرش از مهدى سهیلى بود و توسط حسین قوامى هم اجرا و از برنامه ارتش پخش گردید.
این فعالیت جدید موجب شد كه در زمینه ساختن ویولن فعالیتش كم شود.
پس از چندى كه با روحالهخالقى آشنا شد، اسماعیل زرىفر، خوتسیف و آراكلیان را پیدا نمود كه این هنرمندان، همگى از مدیران هنرستانهاى موسیقى بودند در ارتباط با ساختن ساز و استفاده از معلومات و تجربیات آنها بهرههاى فراوان برد ولى فعالیت در رادیو و آهنگسازى مانع از آن بود كه بطور كامل در كوران سازگرى قرار بگیرد.
با این توصیف به اتفاق اسماعیل زرینفر در میدان بهارستان كوچه نظامیه و در آتلیه او اقدام به ساختن تعدادى ویولن جهت هنرآموزان هنرستان موسیقى كرد و پس از ساختن ویولنها از كلنل وزیرى براى دیدن ویولنها و آتلیه دعوت به عمل آوردند و او هم آتلیه و كارهاى انجام شده و ویولنهاى ساخته شده را تأیید كامل قرار داد و آنها را بسیار مورد تشویق و تقدیر قرار داد.
عباس شاپوری هم یكى از ویولنهاى كار دست خود را به خوتسیف هدیه كرد كه بسیار مورد تأیید او نیز قرار گرفت. با این حال، بنا به گفته خود عباس شاپوری، این صنعت و هنر ظریف، با این كه از نظر او بسیار ارزنده، والا و ارزشمند مىبود و با وجود علاقهاى كه به این هنر و صنعت داشت، به دلایلى چند در حاشیه و كنار زندگى او بود و برعكس تمایلش آن طور كه باید در كوران آن قرار نداشت. با وجود این، همیشه مورد توجه او بوده و اوقات بیكارى خود را به طور كلى در این رشته صرف نمود و به این هنر والا و ارزنده سرگرم بود و به آن عشق مىورزید.
فرحدخت عباسی طالقانی / پوران و عباس شاپوری
در همین زمان بود كه در منزل خانم روحبخش با فرحدخت عباسی طالقانی / پوران كه به موسیقى علاقمند بود و مىخواست نزد وى تعلیم بگیرد آشنا گردید و پوران به كلاس وى كه در این زمان در خیابان امیریه بود، نیز مىرفت و ساعتها موسیقى و تعلیم آواز و گوشهها و ردیفها را از وى مىآموخت، مدت زمانى از فراگیرى پوران نزد عباس شاپورى نگذشت كه منجر به ازدواج آن دو گردید.
عباس شاپوری مدت هفت سال (از 16 بهمن 1330 تا 7 آبان 1337) پوران را تحت آموزش مستقیم خود قرار داد و حدود صد آهنگ براى وى ساخت و اجرا کردند. او یكى از آهنگسازانى بود كه در تركیب نغمه ها استعداد بىنظیر و شگرفى داشت و سبك آهنگسازى او طورى بود كه بیشتر ذوق توده مردم را در نظر مىگرفت و به همین دلیل خوانندگان ترانههاى وى قبل از شروع كار در رادیو به شهرت مىرسیدند كه بسیارى از آنها هیچ وقت از خاطرهها محو نمىگردند.
عباس شاپورى علاوه بر همكارى در برنامهى گلها، رهبر اركستر شمارهى 4 رادیو نیز بود. شاپورى چون با مهندس رضا روحانى كه هنرمندى توانا بود و ویولن را خیلى خوب و استادانه مىنواخت و شاگردانى هم داشت، دوست و آشنا بود و همین آشنایى موجب آمد و رفت وى به خانه روحانى گردید و انوشیروان روحانى كه در این زمان كودك خردسالى بیش نبود و به زحمت پشت ارگ مىنشست، توسط پدرش به آقاى شاپورى معرفى شد تا در برنامههاى اركسترهاى موسیقى رادیو شركت نماید و وى اولین بار بطور تكنواز در برنامه صبح جمعه صبحى شركت کرد، سپس در اركستر عباس شاپورى شركت و همكارى خود را با این اركستر شروع نمود.
عباس شاپورى، از هنرمندان باارزشى است كه خدمات شایان توجهى به موسیقى و فرهنگ صوتى كشور نمود و آهنگهاى وى هیچگاه از خاطرهها محو نخواهد شد. او، علاوه بر موسیقى، به رشتههاى: فیزیك، نقاشى، خوشنویسى و عكاسى علاقهاى بسیار داشت.
عباس شاپورى در ساختن سازهاى مختلف ایران نظیر: تار و سنتور مهارت داشت ولى در ساختن ویولن، این ساز فرنگى استعدادى فوقالعاده داشت، بطورى كه استادش اسماعیل زرینفر گفته: عباس شاپورى علاوه بر قریحه و ذوق آهنگسازى سرشارى كه دارد، در ساختن ویولن نیز مهارت قابل توجهى دارد بطورى كه ویولن هاى ساخت او كوچكترین عیب و نقصى از لحاظ فنى نداشت، خداوند به این مرد استعداد خاصى عنایت فرموده.
عباس شاپورى، كنسرت هاى زیادى به نفع بیماران بیمارستان هاى مسلولین، تیمارستان هاى شهردارى و در شركت نفت آبادان اجرا كرد و براى شناساندن موسیقى سنتى ایران، مسافرت هایى به چند كشور خارجى، از جمله اجراى برنامههایى در رادیو مونیخ ترتیب داد.
شاپورى از میان آهنگهاى خود به راز اشك، بشنو از نى عشق و حسد، خطا رفته، گلشن هستى، چشمه، نیلوفر، نگاه، چشم سحر، رقیب، تك درخت، ابر و باران، افسون، سوز دل، حلقه بازگشته، آرزوى دیدار، ترانه من، فداى وفا، عشق و شاعرى، شادى و امید، قنارى علاقهاى مخصوص داشت و در سلو نوازى پنجهاى شیرین و سبك مخصوص به خود را داشت، زیرا وى برخلاف معمول آرشه را با دست چپ مىكشید و در نوع خود از لحاظ نوازندگى میان نوازندگان نادر بود.
عباس شاپوری و اسماعیل نواب صفا
عباس شاپوری سال های بعد از انقلاب به ساختن ساز ویولن مشغول بود. او نزدیک به 64 سال فعالیت هنری داشت و در چهل سال آخر عمر بازنشانده شده بود و پس از سال ها انزوا و گوشه نشینی، در اسفند ۱۳۸۴ پس از یك دوره طولانی بیماری درگذشت. پیكر این هنرمند فقید با حضور هنرمندانی چون انوشیروان روحانی و... قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاك سپرده شد.
No comments:
Post a Comment