عمر عشق
عمرعشق به سر امد و از شکفتن خبری نیست
دگراز لیلی ومجنون درهیچ ملکی اثری نیست
مرده , در دلم عشق واشتیاق و شعله های گرم
مانده ایم پشت دیوار جنون ودلبری نیست
آنکه می لرزید از نگاهش این دل مفتون
رفته است کنون واز او هیچ اثری نیست
شیراز ;i مهد عشق بود و شور و شعر و ادب
بیا حافظ که دیگراز خال هندو هم شرری نیست
گر سلسله ی موی دوست دام بلا بود سعدی
از ما اسیران به جهان دیوانه تری نیست
کوروش ای شاه اریایی
از ان پندار و کردار نیکی که به ما سپردی
جز سخن عشق ما را گفتار نیک تری نیست
یک عمر "صنم" اشک فشاندیم
اینک به جز اه و اشکو ما را هنری نیست
صنم
No comments:
Post a Comment