Sunday, August 9, 2015

ره میخانه و مسجد کدام است
که هر دو بر من مسکین حرام است
نه در مسجد گذارندم که رندی
نه در میخانه ، کین خمّار خام است
میان مسجد و می خانه راهی ست
غریبم عاشقم آن ره کدامست
مرا کعبه خرابات است و آنجا
حریفم قاضی و ساقی امام است
به میخانه امامی مست خفته ست
نمی دانم که آن ُبت را چه نامست
خِرد مست است و دل مست و جان مست
به سودایت روانِ ، ناتوان مست
ز حد بگذشت مستی های ذرّات
فلک مست و زمین مست و زمان مست
بیا در باغ و شورِ بلبلان بین
سمن مست و چَمن مست ارغوان مست
شراب نابِ رحمت را چه گوئیم
کز او دلداده مست و دلستان مست
ز دنیا تا به عقبا گر ببینی
همه ره کاروان در کاروان مست
جهان مستند و از مستی ندانند
جهان اندر جهان اندر جهان مست
 شیخ احمد جام وانوار

No comments:

Post a Comment