"شهریار قصه هایم"
شهریار قصه هایم می شوی آیا؟
شهرزادم, برای درمان و دوا امدم
تو مونس درد های بی شمارم می شوی آیا؟
چون طبیبی مهربان, بر بالینم تا سحرگاهان می نشینی ایا؟
تو مرهمی بر زخم های دل سوخته ام می شوی آیا؟
تو چون نسیم سحری, بادی از گلستان بهشتی
تو یوسف کنعانی, همدم زلیخای رنده از کاخ می شوی ایا؟
تو رفیق با وفایم, همراه مهربانم می شوی آیا
صنم گرفتار توفان بلا ست
تو نا خدای این کشتی شکسته می شوی ایا؟
نا خدای این موجهای بی قرار و مسافری تنها میشوی آیا؟
همچو باران بهاری ناز می باری به کویر جانم
سبز و خرم بر کویر شورزارم می شوی آیا؟
چون مادری مهربان, می نوازی دست و رویم, موی پریشانم را
راحتی بر خواب های آشفته ام می شوی آیا؟
جانم فدای خنده ات, ای عزیز تر از جان
تو شریک گریه های بی شمار "صنم" می شوی آیا
ای ستاره ی بی نام و نشان
ستاره ایی مهربان در اسمانم می شوی ایا؟
صنم سنجری زاده
No comments:
Post a Comment