Thursday, November 7, 2013

زنده یاد استاد روح الله خالقی در برنامه رادیویی یادی از هنرمندان در مورد استاد ادیب خوانساری چنین می گوید:

 18 سال داشت، در یک غروب خون آلود، هنگامی که شاخ و برگ درختان رنگ زعفرانی می گیرد، شهر خوانسار را ترک گفت. وقتی در جاده سنگلاخ بیاب...
ان بی خبر از یار و دیار، با اسب سفید رنگ به طرف اصفهان می رفت، نخستین نغمه دل آویزش در سینه بیابان پیچید و چنین گفت:
ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش
بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش

هنگامی که به اصفهان رسید از شوق و ذوق دست خدمت و ارادت به سینه زد و نزد سید رحیم استاد معروف زمان به فرا گرفتن رموز آوازهای ایرانی همت گماشت. شب های مهتابی در کنار امواج جوشان و خروشان زاینده رود، مرد و زن، پیر و جوان برای شنیدن صدای ادیب، نفس ها را در سینه حبس می کردند و قلب دختران جلفا، از شنیدن نغمات دلپذیرش در سینه می لرزید.

چند سالی بیش در اصفهان نماند و پس از یک سال هم سیر و سفر در جنوب ایران، به پایتخت آمد و نزد مرحوم حسین اسماعیل زاده، استاد کمانچه باز هم به فرا گرفتن رموز موسیقی پرداخت.

ادیب خواننده ای است بسیار پر مایه و استاد. به رموز موسیقی و دستگاه ها خوب وارد است. صوتش گرم و خوش آهنگ است. از خوانندگان صاحب سلیقه ای است که همه او را به استادی می پذیرند. با استادانی چون مرحوم ابوالحسن صبا، حسین یاحقی، مرتضی محجوبی، و دیگران همکاری صمیمانه داشت.
صفات اخلاقیش ستودنی و مردی منظم و خوش طینت است
 

No comments:

Post a Comment