Friday, October 4, 2013

از دوستان عزیز درخواست میکنم این مطلب را به اشتراک بگذارند
با من باشید دختر زاگرس برای بهترین های ایران سر زمین مادری


فهرست
شوش
 
پایتخت کهن ایران پر افتخار

شوش در ادوار تاریخ.

وجه تسمیه شهر شوش قدمت و عظمت شوش . نگاهی به تاریخ شوش پیش از اسلام بخشی از نخستین فرمان جهانی حقوق بشر. ايلامی ها هخامنشیان سلوکيان و پارتيان ساسانيان. هیئت های باستانشناسی تپه اکروپل . قلعه شوش .شاخص ارتفاع. اکروپل تپه آپادانا و هخامنشیان . بخش هایی از متن نبشته های مختلف بدست آمده از کاخ آپادانا دروازه کاخ آپاداناشهرهای شاهی.
شهر کارگران ... موقعيت كاخ شائور ... ته ستونهاي كاخ شائور
تپه بولحیه
تپه دویسیه .
تپه جعفر آباد تپه جووی تپه بندبال تپه بوهلان موزه شوش ظرف سفالی شوش ابداع خط
شوش،پایتخت کهن ایران پر افتخار
انسان برای زندگی نیازمند به غذاست،که از راه کشاورزی بدست می آید.خاک حاصلخیز و آب از ضرورتهای اولیه کشاورزی است. یکی از حاصلخیز ترین دشتهای جهان، دشت خوزستان است. رودهای پر آبی که در این استان در جریان هستند موقعیت مناسبی برای کشاورزی و تهیه غذا از این خاک حاصلخیز فراهم نموده است.در نتیجه خوزستان مکان مناسبی است برای اسکان.بدین سان این استان از هزاران سال قبل به عنوان محل سکونت انسانها انتخاب شده است.
سکونت و یکجا نشینی باعث پیدایش روستاها و شهرها می گردد. پیدایش شهرها و روستاها نیز بشر یت را محتاج امنیت و قانون گرایی می کند. اجرای قانون و امنیت نیز باعث پیشرفت ساکنان شهرها می گردد.این اتفاق در حدود شش هزار سال پیش در جنوب غربی کشور پر افتخار ایران روی داد. شهری بنیان گذاری شد به نام شوش، شهری که قرن ها پایتخت مقتدر ترین حکومت های مشرق زمین بوده.مکانی که از آن به نام بهشت باستان شناسان نام برده شده است. لوح حموابی که از آن به عنوان اولین قانون مدون کشف یاد شده است در شوش کشف شد. برخی معتقدند که این لوح غنیمت جنگی بوده است ولی گیرشمن احتمال زیاد می دهد که این قوانین در شوش اجرا می شده است. مردمان کشور پرشکوه باستانی ایران بی شک ،نقش بسزایی در پیشرفت تمدن بشری داشته اند .تا چندی پیش باستان شناسان در این باور بودند که نخستین شهرها و تمدن ها ی این کره خاکی در دجله و فرات بنیان گذاشته شده است ولی با یک کشف شهر باستانی نزدیک جیرفت برخی به این نتیجه رسیده اند که این شهر ها از شهرهای بین النهرین کهن تر هستند.برگی دیگر از کتاب سنگین اسناد برتری این سرزمین افسانه ای نسبت به سایر کشورها . ابن مقفع گفته است نخستین بنایی که پس از طوفان نوح ساخته شده است حصار شهر شوش بود .تپه شوش یکی از غنی ترین تپه های کوهستانی این کره خاکی است.آثار به دست آمده از تپه هاتی اطراف آن به حدود 8000 هزار سال قبل بر می گردد.
شوش در ادوار تاریخ:
نام شوش چندین قرن از صفحه گیتی محو شد تا آنکه داریوش بزرگ پادشاه هخامنشی به سال 521ق م.ضمن مسافرت به بابل از این محل عبور کرد و شهریجدید را بنیان نهاد و در آن قصرها و عمارات زیادی ساخت وآنگاه دستور داد تا برج و باروی این شهر را با دیوارهای قطور بلندی بسازند و در پای دیوار خندقی عمیق حفر کردند تا آب رودخانه شائور از آن بگذرد.شوش پایتخت جهان که آن روز با چهار رود خانه به دریا متصل می شد بدین صورت مقر شاهان، شاهزادگان، سفرا، هنرمندان و دیگر دانشمندانی شد که به آنجا می آمدند. آنچه مسلم است شوش در ان زمان از هر حیث مرکزیت داشته است و به همین جهت در زمان هخامنشیان این شهر از نظر سیاسی و اقتصادی از سه پایتخت دیگر ان روز یعنی اکباتان و تخت جمشید و بابل به مراتب با اهمیت تر بوده است.زیرا شهر شوش به واسطه چهار رودخانه کرخه ،شائور،آبدیز و کارون در زمان قدیم به دریای آزاد متصل می شده است.
وجه تسمیه شهر شوش:
در خط عیلامی نام شوش پایتخت عیلام به صورت هزاروش نگاشته می شد یعنی ان را به زبان سومری می نوشتند و به زبان عیلامی می خواندندو این روش عینا در زبان اکدی هم بود در اکدی هم نام شوش را به سومری می نوشتند و به زبان خود آن را می خواندند. صورت هزاروش نام شوش در عیلامی (موش ران)است که جز نخست آن به معنی باغ و جز دوم آن به معنای سدر(کنار) می باشد و روی هم به معنی کنارستان یا باغ سدر است این واژه مرکب که در اکدی و عیلامی "شوشن"می خواندند یعنی شهر شوش.برخی گفته اند که به باور بعضی از دانشمندان شوش به معنای سوسن بوده است چون این این ناحیه پر از سوسن های زیبا است و شاید به همین مناسبت نام این شهر را شوشن یعنی سوسن انتخاب کرده اند.شوش در سنگ نبشته داریوش "خوجه"آمده هرودت ان را سوزیانا و استرابون "الامیس"عیلام میخواند و آن ایالتی بود شامل عیلام قدیم و کشور کاسیها که شامل خوزستان و لرستان امروز می شده است.
قدمت و عظمت شوش:
شوش در تاریخ عمر طولانی خود دارای دو عصر طلایی بوده است.دوره عظمت پادشاهان عیلام در زمان "شیلخاک اینشوشیناک"که در این عصر خوزستان کشوری قوی و شوش شهری آباد و مجلل و با ساختمانها و قصرهای سلطنتی و غنایم پر بها بوده است. این دوره در سال645ق.م.بدست آشور بانیپال خاتمه یافتدوره دوم عصرشاهنشاهان هخامنشی است که داریوش بزرگ شوش را تجدید بنا نمود و قصرها و عمارات بسیار عالی و زیبا درآن برپا کرد مانند قصر معروف آپادانا و این شهر را یکی از پایتختهای شاهنشاهی هخامنشی قرار داد و شاهراه تاریخی شوش به سارد را احداث نمود که به واسطه ی آن این شهر که مرکز سیاست جهان بود مرکز تجارت شرق و غرب نیز گردید.
نگاهی به تاریخ شوش پیش از اسلام :
ایلامیان،مادها،هخامنشیان،سلوکیان،اشکانیان و ساسانیان سلسله هایی بودند که تا قبل از اسلام در ایران حکومت می کردند.بطور مستند می توان ادعا کرد حکومت ایلام از حدود 2600 سال پیش ادامه داشت. پس از تثبیت حکومت ایلام،شهر شوش به پایتختی این حکومت رسید.ایلامیان چند سلسله بودند که هر کدام چند قرن حکومت کردند.قلمرو حکومت ایلام از خوزستان تا اصفهان بود. حکومت ایلام در حدود 2640 سال پیش بدست آشور بانی پال پادشاه خونریز بابل ساقط شده.در حدود 30 سال بعد دیاکو پادشاه ماد،پایتخت دولت آشور را تصرف کرده و قلمرو حکومت آشور بین ایران و بابل تقسیم شد.
همزمان با اواخر دولت ایلامیان،مادها در شمال غربی ایران حکومت می کردند.در حدود 1600 سال پیش استان فارس نیز در قلمرو مادها قرار داشت و فرمانرویان پارسی زیر نظر مادها حکومت می کردند.تا اینکه در حدود 2550 سال پیش کورش هخامنشی، که در قران از آن به نام ذوالقرنین یاد شده با متحد کردن مادها و پارسها دولت هخامنشی را بنیان گذاشت.سپس بابل را که بر علیه او سر به شورش برداشته بود با آرامی تسخیر کرد و به قلمرو حکومت خود افزود. او در بابل فرمانی صادر کر د که به عنوان نخستین فرمان جهانی حقوق بشر از آن یاد می شود.
بخشی از نخستین فرمان جهانی حقوق بشر :
منم کورش،شاه جهان،شاه بزرگ، شاه دادگر، پسر کمبوجیه .آنگاه که بدون جنگ و مبارزه وارد بابل شدم همه مردم گامهای مرا با شادمانی پذیرفتند،ارتش بزرگ من به آرامی وارد بابل شد .نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد شود . من برای صلح کوشیدم. من برده داری را برانداختم،به بدبختی های آنان پایان بخشیدم.فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند.من همه شهرهایی که ویران شده بود از نو ساختم.فرمان دادم تا همه نیایشگاه هایی که بسته شده بود بگشایند.همه خدایان این نیایشگاه ها را به جای خود باز گردانم. همه مردم که پراکنده و آواره شده بودندبه جایگاه های خود بر گردانم و خانه های ویران آنان را آباد کردم.من برای همه مردم جامعه های آرام ساختم و صلح و آرامش را به آنها اعطا کردم.
شوش در تاریخ خود دارای دو عصر طلایی بوده:دوره عظمت پادشاهان ایلام در زمان شیلهلاک اینشو شیناک و دوره پادشاهان هخامنشی،این شهر علاوه بر اینکه مرکز سیاست بخش قابل توجهی از کره زمین بوده به مرکز تجارت شرق و غرب نیز تبدیل گردید.
شهر قدیم شوش پایتخت عیلام در دشت حاصلخیز خوزستان که امتداد جلگه بین النهرین در ایران است قرارگرفته.از ادوار باستانی تا اوایل اسلام شوش همیشه محل سکونت بوده است.
با حفریات باستان شناسی در این مکان سلسله شهرهایی اززیر خاک بیرون آمده اندکه بیشتر آنها نقش مهمی در تاریخ تکامل هنر آسیای غربی داشته اند.محل باستانی شوش امروز به صورت تپه عظیم و وسیعی نمایان است که حفریات باستانشناسی گودالهای عمیقی در آن به وجود آورده اند و چهار بخش متمایزرا شامل میشود:آکروپل-شهرشاهی-آپادانا-شهرکارگران .
شوش کهنترین شهر جهان حدود 6000سال پیش از میلادبه عنوان کانون مذهبی ساکنان دشت اطراف بنیاد نهاده شد.نخستین کسی که ویرانه های شوش باستان را بازشناخت
بنجامین بن جناح خاخام کلیمی بود که بین سالهای 1163و1173میلادی برای بررسی وضعیت کلیمیان در ایران به سر می برد.وی هنگام زیارت دانیال نبی(ع)از تپه های باستانی شوش نیز دیدن کرد.شهر شوش در طول تاریخ بارها مورد هجوم قرار گرفت . اولین بار آشور بانی پال امپراتور آشور آن را تخریب و سپس به دست اسکندر غارت شد. در دوران جنگ تحمیلی عراق نیز این شهر در طی عملیات فتح المبین دلیرانه دست دشمن را از حریم مقدس این خاک کوتاه و ایستادگی خود را تکرار کرد.
شهر باستانی شوش روزگاری مرکز برخورد دو تمدن مهم بوده، که هریک به سهم خود در دیگری تأثیر داشته است، یکی تمدن جلگه میانرودان ودیگری تمدن خود فلات ایران. قرار گرفتن این منطقه در شمال خلیج فارس و نیز همسایگی با میانرودان در پیدایش این وضع ویژه تأثیر بسیاری داشته است.
نبرد خونین آشور بانیپال بر ضد شوش در این نقش برجسته ثبت گردیده است، که غارت شهر شوش را در 647 پیش از میلاد نشان می‌دهد. در اینجا آتش از شهر زبانه میکشد، در حالی که سربازان آشوری شهر را با کلنگ و دیلم واژگون می‌کنند و غنایم را به خارج از شهر حمل می‌کنند.
شوش در دوره هخامنشیان شکوه گذشته خویش را باز یافته وچهار راه شرق وغرب گردید. با توجه به اهمیت و موقعیت جغرافیایی و سیاسی خاص شوش بود که راههای بسیاری و به ویژه راه بزرگ موسوم به «راه شاهی» ارتباط این شهر را به نقاط گوناگون جهان برقرار کرد.
عیلامی ها اولین قومی هستند که شوش را رونق بخشیدند . در دوران تسلط این قوم شوش آن چنان اعتباری یافت که به پایتختی برگزیده شد . شوش پس از تسلط هخامنشیان نیز عظمت خود را حفظ نمود و داریوش هخامنشی آن را به عنوان پایتخت زمستانی برگزید وتا اوایل تسلط مسلمانان عرب همچنان رونق داشت . در زمان ساسانیان شوش پایتخت زمستانی بود . از سده دوم تا هفتم-ق نیز دوباره رونقی نصیب این شهر گشت ، ولی با حمله مغولان عظمت وشکوه آن از میان رفت . از سال 1349 میلادی باستان شناسان به کاوش در ویرانه های شوش پرداختند وآثار نفیسی از شهر خاموش ومتروک شوش بدست آوردند . قلعه معروف شوش در سال 1898 توسط مورگان بر فراز تپه آکروپل بنا گردیده است.
ايلامی ها:
در ابتداي تاريخ بشر که انسان متمدن با اختراع ذوب فلز و خط به پيشرفت چشمگيري دست يافته بود منطقه بين النهرين جايگاه ويژه اي داشت. سه تمدن مشهور در اين قسمت در جوار يکديگر مي زيستند:آشوري ها ، ايلامي ها و بابلي ها . شوش پايتخت ايلام از موقعيت ممتازي برخوردار بود. ايلام در واقع تلفظ آشوري سرزمين هل تم تي به زبان ايلامي است و هل تم تي به معناي سرزمين خدايان است.دلايل اصلي پيشرفت ايلامي ها و پايتخت آنان شوش از حدود 6000 سال پيش به اين شرح است: 1- دلايل ژنتيکي مبتني بر هوش ذاتي 2- دلايل اقليمي و مناسب بودن جلگه خوزستان براي کشاورزي و دامپروري 3- رقابت با تمدنهاي مجاور خصوصا" تمدنهاي بين النهرين.
به اين ترتيب ايلامي ها توانستند براي هزاران سال در پايتخت خود شوش قدمهاي بسيار موثري براي پيشرفت خود و تمدن بشر بردارند، به طوريکه پيشرفت خط، معماري، ذوب فلزات و شيشه و هنر پيکر تراشي همگي مديون مردمان ايلام است. گستره سرزمين ايلام گاهي بسيار وسيع بوده است به طوريکه گاهي تمامي تمدن هاي بزرگ اطراف خود را مطيع خويش مي ساختند و تمدن آنها تا مرزهاي مصر گسترش مي يافت. در آن هنگام شوش علاوه بر پايتخت بودن يک شهر مذهبي و کانون عبادي تمام عيار محسوب مي شد.آثاري که از شوش، هفت تپه، چغازنبيل و ايذه به دست آمده است حقايق زيادي را در مورد نوع زيست و نگاه ايدئولوژيک آنها روشن ساخته است اما بسياري از سوالات راجع به تمدن ايلامي هنوز در پرده ابهام باقي مانده است.
از ميان آثار باستاني شوش در دوره ايلامي پيکره خدايان جايگاه ويژه اي دارد. يک نمونه که در موزه لوور نگهداري مي شود و از جنس طلاست بسيار چشمگير است. جام معروف شوش که چند نمونه از آن در اکتشافات باستاني به دست آمده است و يک نمونه آن در موزه لوور فرانسه نگهداري مي شود اثري بسيار زيبا و سمبوليک است. نوع اغراقي که در تصاوير روي جام به کار رفته است انسان را به ياد سبک هاي هنري معاصر مثل کوبيسم مي اندازد. معبد چغازنبيل و آثاري که در آن کشف شد اوج درخشش تمدن ايلامي را نشان مي دهد. حفاري ها و پژوهش هاي آقاي گيرشمن در ابتداي قرن گذشته نشان داد که ايلامي ها از عناصر طبيعي مثل شيشه ، قير ،فلزات و لعاب کاشي در ساختمان سازي استفاده مي کردند. استفاده از چرخ در ابعاد بزرگ و ايجاد شکافهاي موازي روي زمين به مثابه ريل از ديگر ابتکارات بي نظير ايلامي ها بوده است. نوع روابط اجتماعي و شيوه هاي قانون گذاري نيز در دوره ايلامي بسيار جالب توجه است و زمينه اي بسيار جالب و بکر براي پژوشگران تاريخي است.
هخامنشیان:
پس از سقوط ایلامی ها شوش برای مدتی اعتبار و شکوه خويش را از دست داد اما با ظهور بزرگترين سلسله تاريخ یعنی هخامنشيان و به دليل علاقه و رابطه آنها با ایلامی ها ، شوش بار دیگر اعتبار و منزلت بسیار یافت. در این زمان شوش به مدت چهار قرن به عنوان مهمترین پایتخت هخامنشیان در جهان شناخته می شد. پادشاهان هخامنشی بناهای باشکوه بسیاری در شوش ساختند و سفرای سیاسی کشورها در شوش به دیدار شاه می رسیدند. پيوند و تعهد ملل مختلف در ساخت بناهای شوش در آثاری که به آثاری که به دست آمده مشهود است. داريوش در کتيبه ای در شوش می گويد : "به یاری اهورامزدا کاخ با شکوه شوش را بنا کردم".
دشتهای حاصلخيز شوش دير زمانی شاهد حرکت سربازان هخامنشی برای فتح مصر و یونان بود و جهان متاثر از فعاليت های سياسی بود که در شوش اتفاق می افتاد. و شوش که در آن زمان چندين هزار سال از عمر خود را سپری کرده بود به بالاترين موقعيت سياسی رسيد. اما با حمله اسکندر به ايران و شکست آريوبرزن در جنگ با يونانیان و ورود آنان به شوش ، اين شهر ديگر هرگز آن شکوه و عظمت را بازنيافت. نقل است که اسکندر در شوش دستور داد تا سردارانش از دختران نجيب زاده ايرانی همسرانی برای خود برگزینند. سربازان اسکندر قبل از عزيمت ايشان به فلات مرکزی ايران، بسیاری از آثار باشکوه هخامنشی در شوش را ويران کردند و شهر در غم شکست ايرانیان به سوگ نشست.
سلوکيان و پارتيان :
پس از روی کار آمدن سلوکيان شوش به عنوان یک مرکز تجاری ، به صورت تقريبا" مستقلی اداره می شد. چنين وضعيتی تقريبا" تا پايان دوره اشکانی حاکم بود. از معدود آثار مکتوبی که از سلوکيان به دست آمده ، کتيبه هایی است که در شوش یافت شده است. سلوکيان برای ايجاد ارتباط تجاری قوی تر ميان شوش و سرزمين های دیگر اقدام به کانال کشی رودخانه کارون(ائولایوس) نمودند. و بدین ترتيب ادویه و کالا از هند و عربستان از طریق دریا در بازار شوش تجارت می شد. سکه های یافت شده در شوش حقايق زیادی از دوره سلوکیه و اشکانی روشن ساخته است. در دوره پارتيان شوش متاثر از کشمکش ايران و روم بود و یونانیان به همراه بقایای ایلامی و یهودی و سایر ملل ساکن در شوش اکنون قسمتی از کشور پهناور اشکانی بودند.
ساسانيان:
در دوره ساسانيان شوش به همراه شوشتر و جندي شاپور به عنوان مراكز اقتصادي توليد و صادرات ابريشم به اقصي نقاط جهان مطرح بودند. در ابتداي دوره ساساني و اواخر پادشاهي شاپور دوم شورش و نافرماني بوجود آمده در شوش بوسيله حمله شاپور با فيل فرو نشست و شهر به ويرانه اي مبدل شد كه آثار آن هنوز در شوش وجود دارد. پس از اين حادثه شهر شوش به "ايران خره شاپور "به معني شكوه ايران به دست شاپور تغيير نام داد و در شمال شهر شوش شهر "كرخادي لادان" ساخته شد كه بعدها به " ايران آسان كر كواد " به معني كواد ايران را آرام ساخت تغيير نام داد. در اين زمان پس از شكست روم از ايران و انتقال اسراي رومي به شمال خوزستان اين منطقه تحت تاثير حضور آنان قرار گرفت. با نفوذ مسيحيت شوش به قسمتي از نواحي اسقفي قرار گرفت. با ظهور ماني و آيين او تمام منطقه غرب و شرق تحت تاثير آيين او قرار گرفت و در نهايت ماني در زمان بهرام يكم و با فشار موبدان در زندان بيلاباد (گندي شاپور) از توابع شوش كشته شد.
.هیئت های باستانشناسی:
اولین کاوش های باستانشناسی از سال 1228تا1251 ه.ش(1849-1872م.)توسط لوفتوس انجام شد.وی چند بار جلگه ی بین النهرین و دشت شوش را پیمود و نخستین کسی بود که محل شوش را کشف کرد.از سال 1283تا 1285 ه.ش(1904-1906م)مارسل وژان دیولافوا حفریات مهمی انجام دادند.
از سال 1296 ه.ش ژاک دومورگان(1875-1924م)باستانشناس فرانسوی به ریاست هیئتی از دانشمندان و باستانشناسان کاوشهای سالیانه خود در ایران را در شوش شروع کرد.این هیئت بعدها به هیئت باستانشناسی در ایران تغییرنام داد و کاوشهای آن تا پایان ماموریت پروفسور رمان گیرشمنادامه یافت.
ازمیان دانشمندانی که عضویت این هیئت را داشتند باید از ژاک دومورگان نام برد که نه تنها مدت 15 سال ریاست آن را به عهده داشت بلکه ماموریتهای اکتشافی علمی بسیاری در دیگر نقاط ایران نیزانجام داد.پرشل خط شناس معروف در هیئت نام برده انجام وظیفه می کرد و با خواندن نوشته هایی که در طی حفریات به دست آمدند توانست نام کامل شاهانی را که در شوش سلطنت کرده اند و همچنین اطلاعات دیگری را در باب عادتها و رسوم مردمانی که در این سرزمین زندگی میکردند در دسترس مردم جهان بگذارد.
پس از دومرگان کنت دو مکنم ریاست عملیات حفاری را در شوش به عهده گرفت وچهل سال به کاوش در این محل پرداخت و مجموعه های گرانبهایی کشف کرد که اکنون زینت بخش موزه ایران باستان و موزه های خارجی چون لوور پاریس اند.
شهر شوش از دير باز بستر تولد و گسترش تمدنهاي بزرگي بوده است ، تمدنهايي که اکنون چهره اي ماندگار در تاريخ از آنان به جا مانده است
تپه اکروپل :
یونانیان بلند ترین نقطه شهر را اکروپل می نامند.اکروپل نامی است که اروپاییان برای این تپه انتخاب کردندزیرا این تپه بلندترین تپه،در بین تپه های باستانی شوش بود.تپه قدیمی در شهر شوش ،نخست سکوی بزرگی به بلندی 10 متر و طول 80 متر بنا نهادند.بر روی سکو معبد و در کنار آن تاسیسات اقتصادی و اداری نیز ایجاد شد که آثار برخی از آنها تا به امروز مانده است.این بنا بعدها مرکز اکروپل شوش شد.بیشتر آثار هم شوش در روی این تپه کشف گردیده.این تپه از سطح زمین 30مترارتفاع دارد.درضمن کاوش به طبقات اسلامی،ساسانی، اشکانی، سلوکی، هخامنشی،ایلامی و بیش از ایلامی بر خوردارند.در این تپه آثار 27 لایه شهری کشف گردید .در حدود 4300 سال پیش دو معبد بزرگ برای اینشو شیناک و الهه نین هورساگ روی این تپه ساخته شده بود.آثار و ابزارهای گرانبهایی از این محل بدست آمده.
قلعه شوش:
زمانیکه فرانسویان کاووش های باستان شناسی خود را در شوش آغاز کردند بدین نتیجه رسیدندکه این مکان از نظر اشیای باستانی و قدمت از چنان غنایی بر خوردارند که کاووش ها در آن چندین سال بطول می انجامید. به همین دلیل تصمیم گرفتند که اقامتگاهی دایر را برای خود برپا کند .بنای نخستین با استفاده از آجرهای بدست آمده از حفاری شوش و چغازنبیل بر پا گردید.به همین دلیل به عنوان موزه آجر شناسی نیز شناخته می شود . این قلعه در دو مرحله ساخته شد و دارای دو حیات جداگانه می باشد.این بنا که به قلعه شوش معروف است بر روی تپه اکروپل ساخته شد.نقشه آن شبیه به قلعه های نظامی است و جنبه امنیتی آن برای مردم مهم بوده.این قلعه بر روی تپه اکروپل ساخته شده. بر روی دیوارهای این قلعه می توانیم آجرهای نبشته دار و لعاب دار بینیم.
شاخص ارتفاع اکروپل:
بازدید کنندگانی که از تپه اکروپل دیدن می کنند در جنوب قلعه یک بر آمدگی از جنس خاک می بینند که از دور خود نمایی می کند. این بر آمدگی شاخص ارتفاع اولیه تپه اکروپل است.یعنی تمام تپه اکروپل روزی در این سطح قرار داشته . باستان شناسان بر روی این تپه شروع به کاوش کردند ولی روی این سطح هیچگونه حفاری صورت نگرفته در نتیجه ارتفاع آن برابر با ارتفاع اولیه تپه اکروپل است
تپه آپادانا و هخامنشیان:
آپادانا به معنای بار عام،پذیرش عموم و یا ملاقات شاه با عموم است. یکی از تپه های باستانی شوش به نام آپادانا نامیده می شود.چون ویرانه های کاخی در آن جا کشف شد که به دستور داریوش هخامنشی در آنجا ساخته شده بود و براساس نبشته کشف شده به سه زبان ایلامی،پارسی باستان و بابلی به نام آپادانا خوانده می شده. این کاخ در دوران اشکانی ویران گردید.
با گسترش حکومت کورش هخامنشی و اقتدار حکومت وی سبکی جدید در معماری ایران پایه گذاری گردیدساخت کاخ های با شکوه از جنس سنگ .پس از کورش ،پسرش کمبوجیه به قدرت رسد و مصر را به قلمرو حکومت ایران اضافه کرد.
داریوش هخامنشی پس ا ز کمبوجیه و در حدو د 2500 سال پیش به قدرت رسید و شوش را به عنوان یکی از پایتخت های هخامنشی انتخاب کرد .او در این شهر برای خود کاخی با شکوه ساخت که امروزه فقط ته ستون های آن را می بینیم.ساختمان های شوش تا آن زمان آجری بود . داریوش هخامنشی کاخ خود را از سنگ و مستحکم بنا نمود .گفته می شود برای پی کنی این کاخ 10 تا 20 متر خاک برداری گردید. کاخ آپادانا در حدود سالهای 518-512ق.م به فرمان داریوش بزرگ هخامنشی بنا شده است.در دوران اردشیر اول طعمه آتش شدو بار دیگر در عهد سلطنت اردشیر دوم آن را تجدید بنا و تعمیر کردند.
این کاخ در دورهی اشکانی ویران شد.بر فراز بقایای ساختمانهای آن که در دوره ی اسلامی یک محله ی کامل شهر بنیان یافته بود آثار و بناهایی از نخستین سده های میلادی دیده شده است.روی زیر ستونی که از زمان اردشیر دوم باقی مانده این مطلب عنوان شده است:
من اردشیر شاه بزرگ شاه شاهان شاه کشورها شاه این سرزمین پسر داریوش شاه گوید:داریوش پسر اردشیر شاه بود .اردشیر پسر خشایارشا.خشایارشا پسرداریوش شاه.داریوش پسر ویشتاسب هخامنشی این آپادانا رانیای بزرگ من داریوش بنا کرد.بعد در زمان نیای من اردشیر این بسوخت و به فضل اهورامزدا و میترا من این آپادانا را ساختم . اهورامزدا و میترا مرا نگاه دارند.
زیباترین آثاری که از تالار کاخ آپادانا بدست آمده عبارتند از ردیف شیرهای غران ،گاو و سربازان سپاه جاویدان که روی کاشی های لعاب دار با رنگ های گوناگون نقش شده.تعداد این سپاه همیشه ده هزار نفر بوده و هرگاه یکی از آنها مریض می شده یا فوت می کرده سریع یک نفر جایگزین او میشده به همین دلیل آنها را سپاه جاویدان میگفتند.
بخش هایی از متن نبشته های مختلف بدست آمده از کاخ آپادانا:
خدای بزرگ است اهورا مزدا که این زمین را آفرید،که آن آسمان را آفرید،که مردم را آفرید، که شادی را برای مردم آفرید، که داریوش را شاه کرد،یکی شاه از بسیاری، یک فرمانروا از بسیاری.من داریوش،شاه کشورهای شامل همه گونه مردم،شاه در این زمین دور و دراز، پسر ویشتاسب،هخامنشی،پارسی پسر پارسی ،آریایی از نژاد آریایی...اهورا مزدا مرا در این سرزمین شاه کرد ... من اهورامزدا را پرستش کردم،او مرا یاری کرد....آنچه که من کردم همه به خو است اهورامزدا بود.زیور این کاخ را که در شوش ساختم از راه دور آورده شد. داریوش پس از مدتی کوتاه که در بابل اقامت کرد شوش را محتملاًدر سال521ق.م پایتخت خود قرار داد.در اکروپل که کمی پیش از این عهد در آن معابد و قصور عیلامی بنا شده و در هنگام تاخت و تاز آشوربانیپال خراب گردیده بودداریوش دستور داد قلعه ای مستحکم بنا کنند.وی بفرمود تا روی یک تپه مجاور کاخ آپادانا را بسازند.در جهت شرقی تر و مجزا از قصر به وسیله خیابانی عریض شهر به معنی اخص با منازل و سراهای درباریان،عمال و تجار گسترده شده بود.مجموعه این ابنیه را دیواری محکم از آجر خام احاطه کرده بود و آن در جوانب دارای برجهایی برجسته بود که هنوز محل آن را در طرح عمومی می توان تشخیص داد.داریوش دستور داد مجاور پایه این دیوار خندقی عریض حفر کنند.که آن را از آب رود شائور که به همین منظور منحرف کرده بودند پر می کردند و این خندق شهر را محاصره می کردو آن را به صورت جزیره ای غیر قابل تسخیر در آورده بود.شوش پایتخت جهان که به وسیله چهار رود به دریا اتصال داشت و پادشاهان،امیران،سفیران،پزشکان،ادیبان و هنرمندان به آنجا رفت و آمد داشتند می بایست شایسته نقشی باشد که شاهنشاه بدو تخصیص داده بود.
داریوش میگوید:
«این کاخی است که من در شوش بنا کرده ام.تزیینات آن از راه دور آورده شده .چندان خاک کنده شد که من به بستر آن رسیده ام پس از آنکه زمین حفر شد آن را باریگ درشت در بعضی جاها تا 40ارش و در برخی تا 20ارش با ریگ درشت انباشته اند.کاخ بر روی این ریگها بنا شده.حفر زمین و انباشتن محل آن با ریگ درشت و قالبگیری آجر کار بابلیان بود که آن را انجام دادند.چوب سدر را از کوه موسوم به جبل لبنان آورده ان،قوم آشور آن را تا بابل آورده اند و از بابل تا شوش کاریان و ایونیان آن را حمل کردند.چوب میش مکن از گنداره و کرمان حمل شد.طلایی که در این جا به کار رفته از ساردس و بلخ آورده شده.سنگ لاجورد و عقیق را که در اینجا استعمال شده از خوارزم آورده اند و ...»اهمیت متن مزبور از هدفی که شاهنشاه در نظر داشت تجاوز میکند و آن تصویری است درست از هویت شاهنشاهی و آنچه که پادشاه مقتدر از ملل خواستار بود:زیستن برای او،کار کردن برای او،انجام دادن کوچکترین خواهشهای او،مردن برای او.
در کنار آرامگاه داریوش هخامنشی در نقش رستم سنگ نبشته ای با مضامین بسیار عالی دیده می شود که نشان از فرهنگ بالای ایرانیان باستان دارد،که این چنین نویسندگانی را تربیت کرده اند. بخشی از این مطالب سنگ نبشته به قرار زیر است:خداوند بزرگی است اهورا مزداکه خوبی های که دیده می شود را آفرید، که شادی را برای مردمان آفرید و خرد و کوشش را به داریوش ارزانی داشت. به یاری اهورا مزدا من خواهان راستی هستم و از دروغ روی بر گردانم . دوست نادرستی نیستم. من خوش ندارم ناتوانی از حق کشی زورمندی در رنج باشد. من خوش ندارم که حقوق توانایی به سبب کارهاب نا توان آسیب ببیند . آن چه راست است آن آرزوی من است. من دوست مرد دروغگو نیستم.آنچه سبب خشم من می شود با متانت تحت عقل خود در می آورم.من به شدت بر نفس خود مسلطم. آنچه که کسی بر علیه دیگری می گوید مرا قانع نمی سازد مگر اینکه با مقررات و آیین نیک وفق دهد.
در تخت جمشید کاخی یافت شده که نقشه آن شبیه کاخ آپادانای شوش است. به همین دلیل آن را نیز آپادانا نامیده اند .کاخ با یک تالار مرکزی 36 ستون و سه ایوان 12 ستونه، در مجموع 72 ستون که بیان گر اهمیت این عدد در فرهنگ ایران است.حافظ بزرگ نیز می گوید:
جنگ هفتاد دو ملت را همه عذر بنه چون ندیدند حقیت ره افسانه زدند
ستون هایی با ازتفاع حدود 18 متر و سر ستون هایی به شکل گاو دو سر به وزن چند تن بالای سر آنها .این سندی گویا و با ارزش است از توانمندیهای علمی و عملی مهندس، معماران, استاد کاران، و کارگران ایران باستان.آنچه از کاخ پر شکوه آپادانا به جا مانده تعدادی ته ستون و بخشی از یک ستون و یک سر ستون است. شما اکنون می توانید در کاخ آپادانا قدم بزنید.سطوح خارجی کاخ آپادانابا آجرهای لعاب دار تزیین شده بوده.دیوارهای کاخ برهم عمود بوده و حدود 5/15درجه از جهات جغرافیایی اصلی انحراف دارند.قرینه سازی و تناسب با دقت زیادی، در کاخ ها انجام گرفته.کاخ آپادانا دارای سه حیاط و تعدادی اتاق است.این کاخ در زمان اردشیر اول دچار آتش سوزی گردیده و در زمان اردشیر دوم دوباره باسازی شده.می گوید شاه اردشیر بزرگ ،شاه شاهان،شاه کشورها،شاه این سرزمین پسر داریوش،پسر شاه اردشیر،پسر خشایار شاه،پسر داریوش، داریوش پسر ویشتاسب هخامنشی،این کاخ را داریوش جد من بنا کرد.بعدها در زمان اردشیر پدر بزرگ من این کاخ در آتش سوخت. به یاری اهورا مزدا،آناهیتا و میترا را من امر کردم که این کاخ را دوباره بسازند ،تا اهورامزدا،آناهیتا و میترا از جمع بلایا حفظ کنند .و مرا و آنچه که من کردم که ایشان بدین خشم نگیرند و آنرا منهدم نسازند . در هنگام بازدید از تپه باستانی شوش حفره هایی را می بینیم که در خاک حفر شده.این حفره ها ترانشه هایی هستند که در اثر کاووش های و حفاریهای باستان شناسی ایجاد شده اند.برخی از این حفرهها را برای جلوگیری از ریزش ، آجر چینی کرده اند.

دروازه کاخ آپادانا:
در شرق کاخ آپادانا و به فاصله 80 متری از آن دروازه ای ساخته شده بوده که ما آنرا دروازه کاخ آپادانا می نامیم.این دروازه بنایی است دارای تالار 4 ستونه.به نظر می رسد ارتفاع این دروازه حدود 12 تا 13 متر می بوده .براساس سنگ نبشته خشایار شاه که بر پایه یکی از ستونها کشف شده،ساخت این بنا در زمان داریوش هخامنشی شروع و در زمان خشایارشاه به اتمام رسیده است .در سال 1971در کنار تا خروجی این دروازه مجسمه ای از داریوش هخامنشی بدست آمده است .این مجسمه ها از معدود پیکرها ی سه بعدی به جا مانده از زمان هخامنشیان است.این دروازه با یک راه آجر فرش که بخشی از آجرهای آن سالم است به کاخ آپادانا وصل می شده.
شهرهای شاهی:
شهرشاهی در شرق آپادانا و اکروپل واقع است که در گذشته درباریان در آن
زندگی میکردند.درسال 1954تا1955م. آثار 9شهرپیدا شد که بر روی هم قرار داشتند و قدمت آنان از دوران بابل جدید شروع می شد و به دوران اسلامی پایان می یافت.مساحت محل کاوش 6000متر مربع بود.دو طبقه اول از عهد اسلامی بودند که نخستین آنها متعلق به سده 8یا9م. ودومین آنها
شهری از سده 8یا9م.بود.علاوه بر آثارخانه ها یا انبارها سفالهای بسیاری
از اوایل دوران اسلامی و نقوش برجسته ی روی گچ از عهد ساسانیان و شیشه سکه و غیره در این طبقات به دست آمده اند.
طبقه سوم متعلق به ابتدای استیلای اعراب تا پایان دوران ساسانی یعنی سده های7و8م.است.سپس به طبقه ای از خاک به عمق 50تا80 سانتیمتر برخوردند که در آنهیچ اثری پیدا نشد.طبقه چهارم از دوره ساسانیان بود و آثارخرابی شهر در زمان شاپور دوم در آن دیده می شد.ویرانه ی منازل در این طبقه حاکی از خرابیهای شدید است.دیوارها برکف اتاقها ریخته بود و در کف اتاقها گورهای مردمانی را درخمره های زیر خاک یافتند.
در وسط این طبقه یک ساختمان مربع شکل(14در14متر)از خشت پیدا شد
که فقط یک تالار ستون دار با دو ردیف ستون بود و در پیرامون آن سه راهرو وجود داشت.این تالار سه دروازه داشته است .روی دیوارها نقاشی شده بود وقسمتی از آن نقاشیها که به دست آمد منظره ی شکاری را نشان می داد که سواری کمان در دست به سوی یک دسته حیوان نشانه رفته است.در این طبقه(از سده3تا4م)تعداد بسیاری سفال ساسانی پیدا شده است.
طبقه پنجم مربوط به دوره اشکانی است.در نقاط مختلف این طبقه آثار آتش سوزی دیده می شوند.تعدادی گلئله ی سنگی که به وسیله ی دستگاههای مخصوص محاصره به داخل شهر پرتاب شده بود در خانه های این طبقه پیدا شدند.در میان ویرانه های این شهر خرابه ی یک حمام وجود داردکه با
معرق کاری مزین شده است.به علاوه تعدادی سفال از دوره ی اشکانی اشیای برنزی آهنی و شیشه ای و مجسمه های کوچک از گل پخته یا از عاج از این محل به دست آمده اند.





شهر کارگران:
در سالهای 1947و1948م پروفسور رمان گیرشمن در تپه موسوم به شهر کارگران یا شهر صنعتگران یا شهر پیشه وران کاوشهایی به عمل آورد.در این محل سه طبقه از زیر خاک بیرون آمده اندکه ضخامت هر یک از آنها یک یا دو متر است و همه از دوره اسلامی اند.
در طبقه بالا آثار یک مسجد قدیمی پیدا شد که احتمالا در ردیف قدیمی ترین مساجد ایران قرار دارد.در ویرانه های مسجد سفال و شیشه زیادی به دست آمد.
در طبقه پایین تر گورستانی از دوره اشکانی و سلوکی قرار داشت(از 300ق.م تا200م)گورهای مزبور به دو دسته تقسیم می شوند:
دسته اول گورها یی هستند که روی آنها طاق زده شده است.در این نوع گورها مردگان را در تابوتهایی از گل پخته قرار میدادند ولی اجساد کودکان را معمولا در خمره ای می گذاشتند.
دو دیگر گورهایی هستند که به اتاق می مانند پله ای به آنها راه می برد.برای آرامگاههای خانوادگی نیز چندین اتاق اختصاص داده شده بودند.در تابوتهایی که از این اتاقها به دست آمده اند چندین اسکلت وجود داشته اند.برای جا دادن مردگان بعدی استخوان مرده ی سابق را در گوشه ای از تابوت جمع می کردند و مرده ی جدید را در محل خالی شده قرار می دادند.
اشیایی که همراه مردگان می گذاشتند عبارت بود از :ظرفهای گلی معمولی بی نقش یا لعاب دار-قمقمه-مجسمه های کوچک گلی-چراغ-تزیینات و سکه.
در بخشهای فوق آثار زیر خاکی زیادی شامل ستون-سرستون-پایه ستون- ظرفهای سفالی-اسلحه-وسایل زینتی و همچنین الواحی که با علائم خط تصویری کشف شده اند.
در دوره ی هخامنشی داریوش شهر شوش را به عنوان پایتخت زمستانی خود انتخاب کرد.پس از وی خشایارشا و اردشیردوم و سوم آن را تعمیر و تجدید بناکردند.
موقعيت كاخ شائور:
اين كاخ تنها بناي سلطنتي شوش است كه در بيرون حصار شهر هخامنشي در مكاني دلپذير احداث شده و دور تا دور آن را فضاي سبزي با امكانات آبياري فرا گرفته بوده است.پيش از كاوش كاخ شائور در شوش بازشناسي مجموعه با استفاده از روش مقاومت الكتريكي انجام شد.بر اساس نقشه تغييرات مقاومت الكتريكي زمين يك طرح هندسي كه بناها در آن جا گرفته بودند يافت شد و سپس كاوشها نيز آن را تاييد كرد.اين بنا به نسبت مجموعه كاخهاي واقع بر تپه آپادانا،ابعاد چندان بزرگي ندارد(3 هكتار)احتمالا در زماني كه كاخ داريوش مرمت مي شده،به عنوان اقامتگاه موقت اردشير دوم در شوش مورد استفاده قرار گرفته است.در تصوير زيرين ته ستونهاي كاخ اردشير دوم يا كاخ شائور را ملاحظه كنيد..این کاخ مجموعه ای است به وسعت 3/3 هکتار که یک تالار 64 ستونه به وسعت حدود 1300 متر را در خود جای داده بوده .پایه این ستونها شبیه به ستونهای تالار آپادانا است ولی کوچکتر از آنهاست.گفته می شود بر روی این پایه ها ستونهای رنگ آمیزی شده قرار می گرفته که سقف تالاری را بالای سر خود نگهداشته اند.کف پوش این کاخ آجری بوده که بخشی از بقایای آن هنوز قابل دیدن است. روی پایه این ستونها حفرهایی را برای بست های سربی ایجاد کرده بودند قابل دیدن است.از بست های سربی برای اتصال سنگها به یکدیگر استفاده می کردند.شکل ته ستونهای سالن اصلی مدور است در حالی که ته ستونهای ایوانها چهار گوش هستند.دیوارهای این کاخ از خشت خام ساخته شده بودند.روی خشتها گل و بر روی یک ورقه گچ کشیده شده است .احتمال داده می شود که روی این گچ ها نیز نقاشی شده بوده.
ته ستونهاي كاخ شائور:
تالار ستوندار 64 ستون چوبي بر پايه هاي سنگي دارد،دور تا دور اين تالار چهار ايوان وجود دارد .ايوان پشتي مشرف به يك باغ بوده است.و جالب است بدانيد نخستين ديوارنگاره هاي هخامنشي در ايران از همين تالار به دست آمده است.
بقعه دانیال(ع) :
آرامگاه دانیال پیغمبر:
دانیال نبی (ع)پیامبری که در سرزمین مقدس فلسطین به دنیا آمد و در اوایل کودکی پدر و مادر خود را از دست داد و به سرپرستی پیرزنی بزرگ شد و در همان دوران نوجوانی به اسارت وبه سرزمین بابل برده شد.حوادث روزگار او را از غلامی به کار دیوانی کشاند و به جهت نفوذ و قدرت معنوی خویش اسباب ازادی اولاد یهود را پس از 70سال اسارت فراهم گردانید و خود در شوش از دنیا رفت.
واژه دانیال در عبری یعنی (خدا داور من است ).دانیال ملقب به نبی الله از پیامبران بنی اسرائیل ومعاصر کورش کبیر و داریوش بزرگ هخامنشی بوده است . وی از قبیله یهودا و احتمالا از خاندان شاهی بود.درسال سلطنت یهویاقیم (605ق.م)به بابل به دربار بخت النصر به اسارت برده شد وکلدانیان او را به بلطشصر موسوم کردند.وی بر علوم کلدانیان دست یافت ودر حکمت از آنان پیشی گرفت.اولین واقعه ایکه سبب نفوذ و معروفیت دانیال شد تعبیر خوابی بود که بخت النصر در دومین سال سلطنت خود دیده بود که در نتیجه آن بخت النصر وی را بر ولایت بابل گمارد.
چند سال بعد چون از نماز بردن به فرمانروای بابل سرباز زد به کنام شیرها افکنده شد اما به طریق معجزه آسایی رهایی یافت وهمچنان در مشاغل عالی باقی ماند ودر دوره کورش نیز مورد لطف او بود .دانیال پیامبر پس از در گذشت بخت النصر از جانب بهمن پسر اسفندیار به بیت المقدس بازگردانیده شد.وی از آنجا به خوزستان آمدو در شوش دیده از جهان بربست.حمد الله مستفی مولف تاریخ گزیده می نویسد:
دانیال بعد از مرگبهمن بن اسفندیار به بیت المقدس آمدو عمارت کرد.بنی اسرائیل رابیاورد وخدای تعالی او را معجزه علم رمل داد واو مدتی بنی اسرائیل را رهنمونی کرد.پس به ولایت خوزستان رفت و آنجا در گذشت .ابو موسی اشعری رضی الله عنه به فتح خوزستان گوراو را بیافت.او را تجهیز وتکفین کرد واورا نماز گزار وجهت او مزار ساخت.
سید عبد الله جزایری مولف کتاب تذکره شوشتر می نویسد:
در بعضی کتاب تواریخ از ابوموسی منقوله چون عساکر استام شوشتر رامفتوح نمودنددرآنجا تابوتی ازسرب یافتند که میتی در آن بود وکیسه زری بااو بود که هر که ضرور داشت به قدر احتیاج از آن زرها به عنوانقرض برمی داشت و چون رفع احتیاج شده بودادا می نمود و بجای خود می گذاشت واگر بدون سبب تاخیر نموده بود بیمار می شد این امر غریب را به صحابه که در مدینه بودند عرض نمودند و صحابه در جواب نوشتند که این میت حضرت دانیال است وامر نمودند که او را دفن نمایند و الحال مدفن دانیال در شوش مشهور است و بارگاهی بر آن ساخته اند که آب نهر شاوور از زیر آن جاری است.
بقعه دانیال پیامبر مهمترین زیارتگاه خوزستان در کنار رود شاوورمجاور تپه های باستانی شوش است.به قول معروف مدفن دانیال پیامبر اصلا در شهر شوش است و در زمان خلافت عمربن خطاب بقایای وی به کنار رود شاوور منتقل شد.بنای قدیم را سیل خراب کرد.بنای کنونی با گنبد مضرس مخروطی به سال1287ه.ق.به وسیله ی حاج شیخ جعفر شوشتری احداث شد.
تپه بولحیه:
اونوالا ضمن گمانه هایی که در تپه بولحیه زد تابوتهایی گلی به دست آورد که روی آنها نقش سر انسان برجسته شده است.همچنین سفالی از دوره اشکانی
گور کودکی از زمان ساسانیان و سفالهایی از طبقه اول و دوم شوش به دست آورد.
تپه دویسیه:
از تپه دویسیه که در سه کیلومتری شمال شوش واقع است سفال منقوشی از نوع سفال طبقه اول شوش پیدا شده است.
تپه جعفر آباد:
تپه جعفرآباد در هفت کیلومتری شمال شوش واقع است.هیئت فرانسوی تحت سرپرستی لوبرتون در دو فصل در سالهای 1930و1934م در این تپه کاوش کردو از آن سفالی از نوع سفال شوش اول در زیر طبقه نازکی از آثاراسلامی تا عمق دو متر به دست آورد.عمق طبقه ی زیرین تا 5/3متر می رسد و شامل سفال منقوشی بوده که از جهاتی با سفال تپه موسیان شباهت دارد.طبقه ی اخر در ژرفای 5/3تا6متر قرار داشت و در آن سفالی شبیه به سفال طبقه پنجم تپه گیان به دست آمده است.
تپه جووی:
تپه جووی در ده کیلومتری شمال شوش قرار دارد.لوبرتون در سالهای1930و1934 م.دو گمانه نیز روی این تپه زد و سفالی از آن به دست آوردکه به سفال طبقه دوم تپه جعفرآباد می ماند.
تپه بندبال:
این تپه در یازده کیلومتری شمال شوش قرار دارد. کاوشهایی که طی سالهای1936و1938م در این تپه به عمل آمد سفالی را آشکار ساخت که سبک آشباهت زیاد به سبک سفال تل بکون فارس دارد.
تپه بوهلان:
این تپه در یازده کیلومتری شرق شوش قرار دارد.در سالهای1936و1938م این تپه مورد کاوش قرار گرفت و از آن سفالی به دست آمدکه شباهت به سفال تل بکون فارس دارد.به علاوه سفال دیگری در این تپه پیدا شده است که شبیه به سفال طبقه اول شوش و سفال تپه موسیان است.
تپه حلوی ماش:در سال1950م.هیئت فرانسوی مدت دو روز روی تپه حلوی ماش به کاوش پرداخت و در طبقه بالای آن سفال منقوشی پیدا کرد که شبیه به سفال طبقه ی اول شوش بود و آثار دیگری که در عمق بیست متری زیر این طبقه قرار داشتند از دوران پیش از تاریخ بودند.

موزه شوش:
در سال 1342ه.ش استاندار خوزستان اقدام به ایجاد موزهای در شوش کرد.نقشه موزه را مهندس فروغی سناتور آرشیتکت و رئیس سابق دانشکده ی هنرهای زیبای دانشگاه نهران تهیه کرد.این موزه دارای چهار تالار است:پیش از تاریخ و عیلام- هخامنشیان-پارتیان و ساسانیان-اسلامی

ظرف سفالی شوش:
یکی از آثار کشف شده در شوش که شهرت جهانی دارد ظرف سفالی شوش است . این اثر هنری در بیش از 6000 هزار سال پیش آفریده شده است.ظرفی به قطر 16 و ارتفاع 27/5 سانتی متر از جنس گل پخته .این اثر اوج هنر سفال سازی شوشی را در هماهنگی اشکال کشیده و نازک و ترکیب تزیینات نقاشی نشان می دهد تقسیمات مستطیلی شکل که دارای ابعاد بسیار موزون است نقوش منحنی شکل را احاطه کرده و از دیگر بخش ها جدا کرده اند.در بخش بالا پرندگانی با گردن ها و پاهای کشیده شده که هم در دریا و هم در خشکی زندگی می کند دیده می شودند.در زیر آن سگهایی در حال دویدن دیده می شوندکه بدنشان از طول کشیده شده اند در زیز ردیف پایین دو بز کوهی کشیده شده اندبدن آنها از دو مثلث یا اضلاع منحنی تشکیل شده .این بز دو شاخ منحنی بزرگ دارد که قوس انتهایی ان تا نیمه های کمرش می رسد .این ظرف سفالین هم اکنون در موزه لوور فرانسه نگهداری می شود .به نظر می رسد که ایلامیان اولین کسانی بودند که لعاب کاری را اختراع نمودند.

ابداع خط :
یکی از مهمترین پیشرفت های بشر ، ابداع خط بوده .ایرانیان در این امر نیز از کشورهای پیشرو بودند .اولین نمونه های خط کشف شده از تاریخ بشریت بصورت علامتهای تصویری بودند این علامات از دو شهر شوش و اورک که در جنوب غربی بین اللنهرین بوده است بدست آمده که مربوط به 5000 هزار سال پیش بودند.در بین النهرین خط میخی در آمده در منطقه ایلام نیز این خط رایج گردید .خط ایلامی دارای 174 حرف و 25 صدا می باشد.این خط در طول قرن ها تغییر چندانی نکرده.خط ایلامی ،خط اداری و رسمیش هخامنشیان بوده و اکثر مکاتبات و اسناد مالی هخامنشیان به زبان و خط ایلامی بوده است.
 

No comments:

Post a Comment