Wednesday, July 31, 2013


دلکش

 

در بازیگری استعدادی نداشت و خود نیز از این مسئله آگاه بود. او در آغاز برای حضور در جلوی دوربین سینما مردد بود ، اما دکتر کوشان تردید های او را برطرف ساخت و دلکش شهامت آن را یافت که بازیگر ی سینما را نیز تجربه کند. مردم هم از دلکش ، توقع بازیگری نداشتند ، در واقع مردم به تماشای فیلم های او می رفتند که کاباره ای مصوّر ببینند و این خواننده ، تازه ترین آهنگ هایش را در اجرایی تصویری برای شان بخواند. دلکش تا حدودی قالبی مردانه داشت و گاهی نیز همچون فیلم ظالم بلا ، لباس مردانه به تن می کرد و با صدای بم آواز می خواند.

بدین ترتیب ، فیلم های دلکش از بازار پاسخ مثبت گرفت و این خواننده تا سال های آخر دهه ی سی در سینما باقی ماند. اما از آن پس ، خواننده ها و زنان بازیگر دیگری به سینمای ایران را یافتند و شهرت افسانه ای دلکش تا حدودی فروکش کرد و دلکش ناگزیر به ترک کردن سینما شد تا این که در سال 1351 و در سرآغاز روزهای کهنسالی ، بار دیگر با بازی در فیلم قمار زندگی ساخته ی عباس کسایی به سینما بازگشت. اما اسطوره ی دلکش دیگر شکسته شده بود و نسل جدید همدلی چندانی با او نداشت . فیلم در بازار شکست خورد و دلکش برای همیشه ازسینمای ایران کناره گرفت... دلکش در طول فعالیت بازیگری خود در سینما ، یازده فیلم بازی کرد.در دهه ی سی ، سر آغاز حاکمیت رقص و آواز در سینمای ایران تا سال 1357 است. این نوع حرکت ، سطح توقع تماشاچی سینما را تا حد تنها رقص و آواز پایین آورد و تهیه کننده گان نیز به این خواسته ی آن ها جامه ی عمل می پوشاندند.این مطلب سبب گردید که که هنر بازیگری سینما بی رنگ شده و زیر سیطره ی رقص و آواز گم شود ، تا جایی که ما تا سالیان سال اثری از بازی تفکر برانگیز در سینمای ایران مشاهده نمی کنیم

دلکش




فیلم های سینمای ایران در دهه ی سی ، زن یا به عنوان دختر ، مادر یا همسری معصوم و عفیف و فداکار و یا در قالب زنی هرزه گرد و فریب کار ظاهر می شد. گاهی نیز در میانه ی این دو قطب در نوسان بود و از روستا به شهر می آمد و در کافه ها و کاباره ها خواننده گی پیشه می کرد و پس از گذشت حوادثی ، دوباره به اصل خود باز می گشت و زنده گی سنتی خود را از سر می گرفت.

از آغاز حاکمیت خاندان پهلوی ، مناسبات سرمایه داری در ایران نضج گرفت و به تبع آن ، ساختارهای اداری و اجتماعی و فرهنگی جدیدی در ایران شکل گرفت. بخشی از برنامه های نوگرایانه ی رضا شاه پهلوی ، به نقش زنان مربوط می شد. در این دوران ، زن پا از محدوده ی خانواده بیرون گذاشت و امکان آموزش به دست آورد و در سازمان های اداری جذب کار شد و یکی از مهم ترین اقدامات نیز برنامه ی کشف حجاب بود که البته در آن زمان برای جامعه ی سنتی ایران قابل تحمل نبود.سازنده گان فیلم های ایرانی در دهه ی سی ، با نشان دادن زنان آلامد ، که لباس های بدن نما می پوشیدند و می رقصیدند و آواز می خواندند و اغواگری می کردند ، در واقع جاذبه های تجاری فیلم را شکل می دادند و با قرار دادن این زنان در قطب منفی حوادث ، با سنت گرایان همدلی نشان می دادند




به طور کلی زن در دوران دهه ی سی سینمای ایران فردیت نداشت و فیلم سازان در گزینش بازیگران زن ، توجه چندانی به مهارت های بازیگری آنان نشان نمی دادند . زن یا عروسک خانه نشین بود یا عروسک هرزه گرد.

مباشران سینمای تجاری نیز برای تجسم این تیپ های عروسکی ، بیش تر به دنبال زنانی می رفتند که در عرصه های دیگر مشهور بودند، به ویژه سرمایه گذاری برای خانم های آوازخوان بسیار مقرون به صرفه و معمولن موجب توفیق تجاری فیلم بود.رادیو در آن زمان مخاطبان زیادی داشت و مردمی که صدای آوازخوانان را دوست می داشتند ، اشتیاق زیادی نیز برای دیدن تصویر آن ها نشان می دادند . به عنوان نمونه ، دلکش که معروف ترین آواز خوان دهه ی سی بود ، محبوب ترین بازیگر زن این دهه نیز محسوب می شود و اغلب فیلم هایی که با حضور او ساخته شد با توفیق چشمگیر تجاری رو به رو گردید.

دکتر «کوشان» که استودیو «پارس فیلم» را بعد از شکست در«میترا فیلم» تاسیس کرد در دو فیلم زندانی امیر و واریته ی بهاری نیز از بازیگران زن فیلم قبلی اش استفاده کرد ، ولی این فیلم ها نیز چون فیلم قبلی با شکست مواجه شد. این شکست های پیاپی او را بر آن داشت که برای فیلم بعدی اش به نام شرمسار ، یک تغییر کلی در کادر فنی ، وسایل و نیز بازیگران بدهد . بازیگران فیلم های قبلی اش ، دیگر در این فیلم جایی نداشتند و او برای نخستین بار از دلکش ، زینت مطلق ، مری پیترز و هایده آخوندزاده در این فیلم بهره گرفت. فیلم برداری فیلم شرمسار ، شش ما به طول انجامید و این فلیم از ششم دی ماه 1330 در سینماهای متروپل ، هما و رکس نمایش داده شد.
 
 

دکتر کوشان با انتخاب «دلکش» در این فیلم که در آن زمان خواننده ی محبوبی بود ، یک خط مشی شاخص را برای سالیان سال در فیلم نامه های سینمای ایران به وجود آورد و آن استفاده از آوازخوانان مشهور و محبوب روز بود برای نجات فروش فیلم که این آوازخوانان در فیلم ، به هر بهانه ای زیر آواز می زدند . این چنین بود که فیلمفارسی در سینمای ایران شکل گرفت.دلکش با نام اصلی «عصمت باقر پور» در سال 1304 در «بابل» متولد شد . استعداد او توسط عبدالعلی وزیری کشف شد و فعالیت هنری اش را از سال 1325 در رشته ی خواننده گی و با ترانه ی ریکا جان آغاز کرد. دلکش همسر سابق مهندش شاپور یاسمی –کارگردان- بود.ر

پرویز خطیبی در باره ی دلکش می نویسد : «دلکش در دوران شکوفایی کارش ، با آهنگ های خالدی در قلب ها جای گرفت. دلکش هرگز اشعار سست و بی مایه نمی خواند و خودش ذوق آهنگ سازی داشت. ترانه ی بُردی از یادم حاصل همکاری دلکش و من و مصطفا گرگین زاده است. با آن که در دوران دلکش ، آهنگ های تند ، باب روز نبود ولی او در واقع سنت شکنی کرد و آهنگ های شادش نیز مانند آهنگ های سنگین مورد توجه قرار گرفت».

مجله ی عالم هنر در شماره ی نهم به تاریخ بیستم دی ماه 1330 چنین نوشته بود : «دلکش (عصمت باقرپور) خواننده ی جوان و موفق بیست و شش ساله که پنج سال از آغاز فعالیت اش در رادیو می گذشت ، در اوج محبوبیت با شرمسار ، سینما را تجربه کرد و نخستین ستاره در سینمای ایران شد که چهره و حضورش می توانست باعث موفقیت هر فیلمی باشد. هر چند که حرفه ی خواننده گی ، اساس بهره برداری از او در همه ی فیلم هایش بود».
دلکش بعد از این در فیلم های بسیاری بازی کرد . خواننده ای که آن زمان نام اش سر زبان ها بود و می توانست در کسب و کار سینما ، عنصری پولساز باشد. سینمای ایران همیشه به این نوع محبوبیت ها گرایش داشته و از آن ها سود جسته است. به قول دکتر هوشنگ کاوسی که در آن زمان نوشته بود : صدای دلکش ، ستارالعیوب فیلم های فارسی است.
دلکش با بازی اش در فیلم های مختلف ، محبوبیت بسیار زیادی در بین تماشاگران فیلم های ایرانی پیدا کرد . داستان نخستین فیلم های دلکش از جمله شرمسار ، بسیار نزدیک به اسطوره ای بود که مردم از این هنرمند ساخته بودند . دلکش در این فیلم ، دختری روستایی بود که فریب می خورد و به شهر می آید و خواننده ی کاباره های تهران می شود. در واقع ، خواننده گی در این فیلم ها ، عارضه ی فریب خورده گی معرفی می شد و به طور ضمنی مورد تقبیح قرار می گرفت. اما با این همه ، نوعی تحرک طبقاتی و کسب شهرت و اعتبار نیز به حساب می آمد.
از منظر مردم ، دلکش دختری روستایی و سنتی و تهیدست تصور می شد که توسط آهنگ سازان کشف شده بود و پله های ترقی را طی کرده بود. جامعه ی ایران ، ساختارهای سنتی خود را ترک می کرد و جامعه ی مدرن ، مدعی گسست زنجیرهای نژادی ، جنسی ، قومی و طبقاتی بود.
در چنین شرایطی «دلکش» یکی از چهره های مثالی روزگار نوین بود . او آواز می خواند و به اشکال تراشی سنت گرایان تن نمی داد و امکان آن را می یافت که از پایین ترین لایه های جامعه تا بالاترین موقعیت های اجتماعی صعود کند. اما با این همه دلکش از دیدگاه مردم ، خاکی و مردم دار بود و به موقعیت ممتاز خود مغرور نشده بود . این چنین بود که مردم در باره ی دست و دل بازی های او افسانه سرایی ها می کردند ، افسانه هایی که می توانست چندان منطبق با واقعیت هم نباشد.
دلکش در اغلب قریب به اتفاق فیلم های خود ، خواننده ای بود که گرچه با انگاره های اخلاقی جامعه ی سنتی هم نوایی چندانی نداشت ، اما وجه اخلاقی شخصیت خود را حفظ می کرد و با فداکاری و از خود گذشته گی ، خود را با موازین و باورهای سنت گرایان منطبق می کرد

 

 

No comments:

Post a Comment