استاد حبیبالله بدیعی
زادروز او را چهارم فروردین 1312 و تاریخ درگذشتش را 28 مهرماه 1371 ثبت کرده اند. با این حساب تنها 59 سال عمر کرد. او در روستای «ازانده»، از توابع شهرستان سوادکوه تولد یافت، اما از دوسالگی در ساری و از هفتسالگی در ته...ران زندگی کرد. مقدمات ویلننوازی ایرانی را از لطفالله مفخم پایان آموخت و دوره تکمیلی را نزد ابوالحسن صبا گذراند. مدتی هم اتودهای ویلن فرنگی را نزد نوازندهای ارمنی به نام جینگوزیان مشق کرد.
فعالیت حرفهایاش از سال 1329 در برنامه موسیقی رادیو ارتش آغاز شد. از اواسط دهه 1330 در برنامه گلها حضور یافت و در مدتی کوتاه از تکنوازان مطرح این برنامه شد. همکاری او با برنامه گلها و زیرمجموعه هایش (برگ سبز، شاخه گل، تکنوازان، و ...) تا سال 1357 ادامه داشت و طی این مدت در مقام تکنواز، همنواز، و آهنگ ساز در ده ها برنامه شرکت و با سرانگشتان افسونگرش نواهایی جاویدان خلق و ضبط کرد. پس از سال 57 با حذف بیهوده و نسنجیده ویلن از موسیقی ایرانی و منزوی کردن تکنوازان این ساز، بدیعی همچون همقطارانش خانه نشین شد. نقل است که در همین ایام روزی با اشاره به پنجه هایش به شادروان اسدالله ملک گفته بود اگر فرصت را از ما نمی گرفتند، این پنجه ها چهها که نمی کرد.
از نواختههای دهه شصت بدیعی ضبط هایی پراکنده و اغلب خصوصی در دست است. یکی از بهترین نمونهها، اجرایی است درخشان در مقامهای ماهور و اصفهان و شور که در محفلی خصوصی است و استاد شجریان با ابیاتی از سعدی، ساز در اوج پختگی او را همراهی می کند.
انزوای هنری و نابسامانی زندگی و شکست های عاطفی و مرگ عزیزان، از جمله برادر بزرگترش، در اواسط دهه شصت، روح حساس حبیب را آزرده و جسمش را فرسوده کرد. گویا در سال های پایانی عمر گرفتار تنگنای مالی هم شده بود و حتی چند هفتهای به سبب بدهی یا چک به زندان افتاد. پیامد این مسایل برای بدیعی ناراحتی دستگاه گوارش و نارسایی قلبی بود که او را در اوج توان هنری از پا درآورد. پیکرش در 29 مهرماه 1371 با بدرقه شمار بسیاری از هنرمندان و شنوندگان ساز او، در امام زاده طاهر کرج با احترام آرام گرفت.
شیوه نوازندگی
بدیعی پرورده برنامه گلها بود. فضای موسیقی گلها متاثر از گرایش های تجددطلبانه حاکم بر آن روزگار بود که پیشگامانش در موسیقی کسانی چون علینقی وزیری، ابوالحسن صبا، و روح اله خالقی بودند. تکنوازان گلها با آنکه اغلب شاگرد استادان متصل به موسیقیدانان عهد قاجار بودند و با شیوه نوازندگی و ردیف های متقدمین آشنایی کامل داشتند، چندان تمایلی به پیروی از سنتهای موسیقی ایران نداشتند و به جای اجرای موبهموی الگوی ردیف، به نوعی نوازندگی بر مبنای حالت های ردیف، اما با جملاتی متفاوت از آن روی آوردند که غالباً حاصل آفرینش لحظه ای بود و همین شیوه است که هنرمندانی چون احمد عبادی، جلیل شهناز، حسن کسایی، و پرویز یاحقی را در صدر هنر بداهه نوازی ایران می نشاند.
چندان نپایید که نبوغ نهفته بدیعی آشکار شد و در سنین کمتر از 25 سال، در برنامه گلهای جاویدان، که مختص هنرمندان طراز اول بود، در کنار نام آورانی چون بنان، مرتضی محجوبی، مهدی خالدی، علی تجویدی، و حسن کسایی ویلن نواخت. شاید تنها کسی که به لحاظ جوانی و جایگاه هنری در این دوره با بدیعی قابل قیاس است، پرویز یاحقی است که در همان روزهای پیش از 25 سالگی، با بزرگان موسیقی ایران هم نوا شد.
بدیعی در مدت بیش از بیست سال همکاری با برنامه گلها، تقریباً با تمام موسیقی دانان سرشناس رادیو، اعم از خواننده و نوازنده، همکاری کرد. آهنگسازی را هم از سال 1330 آغاز کرد و به گفته خودش، در مدت حضور در رادیو حدود دویست تصنیف ساخت که شعرشان را ترانه سرایانی چون اسماعیل نواب صفا، تورج نگهبان، بیژن ترقی، و کریم فکور سرودند؛ اما بیشترین ترانه ها را رحیم معینی کرمانشاهی برای ساخته های بدیعی سرود، چنانکه می توان این دو را همچون بیژن ترقی و پرویز یاحقی زوجی هنری به شمار آورد. مرضیه، پوران، الهه، شمس، و رویا از جمله خوانندگان تصنیف های بدیعی بودند. شمس و رویا مدتی نیز همسر او بودند. با این همه، تصنیف های بدیعی به رغم موسیقی غنی و کلام روان و اجرا و ضبط مطلوب، در سال های بعد چندان توفیقی نیافت و در قیاس با ساخته های کسانی چون علی تجویدی و همایون خرّم که بارها بازخوانی شده و همچنان محبوب عموم است، اقبالی نداشت. شاید تنها ترانه او که هنوز در یادها باقی است، «کعبه دلها» باشد که با کلامی گرم از بیژن ترقی، در برنامه گلهای رنگارنگ شماره 388 با صدای بانو الهه پخش شد.
بر این اساس، راز پایندگی بدیعی را نه در تصنیف سازی، بلکه در قدرت فوق عادی نوازندگی اش باید جست. احاطه کامل بر ردیف موسیقی ایران و آمیختن آن با نازک کاری ها و زینت هایی که در محضر صبا آموخته بود، به همراه تکنیک قوی و مستحکمی که، به خصوص در آرشه کشی، با ممارست در نواختن اتودهای ویلن فرنگی به دست آورده بود، در کنار حافظه سرشار و ذهن خلاق و بداهه پرداز، از او تکنوازی به تمام معنا ساخت. می دانیم که او فرزند زمانه ویلن نوازان بود و دستپروردگانِ صبا و پیروان حسین یاحقی و رضا محجوبی موسیقی رادیو را در سیطره داشتند. در نتیجه بدیعی (بر خلاف بسیاری از نوازندگان امروز) «یک چشم شهر کورها» نبود و برای عرض اندام در میان این هنرمندان راهی دشوار را باید میپیمود. او بسیار زود به سبک شخصی خود رسید و همین سبک را با کمترین تغییر تا پایان حیات هنری اش حفظ کرد.
دو ویژگی غالب در شیوه نوازندگی بدیعی، استحکام و ملاحت است. در اجرای او تمامی نت ها را حتی در سریع ترین ریتم ها یا پاساژها، تک تک به شکلی شمرده و شفاف می توان شنید. بدین لحاظ، او را باید در کنار همایون خرم شمرده نوازترین تکنواز ویلن به شمار آورد، با این تفاوت که در ساز هنرمند اخیر به سبب شاخصه های سبک شخصی اش، پیچیدگی جملات و اجرای نت های زینتی بسیار کمتر از ساز بدیعی است. این شمردگی در عین پیچیدگی، به خصوص در برابر سبک پرآرایه و باروک وار اسدالله ملک بیشتر به چشم می آید؛ چرا که این هنرمند پاکیزگی جملات را با افراط در اجرای تکیه ها و مالشها، فدای شیرینی لحن و ملودی میکرد.
پختگی و پروردگی در تمام جملات بداهه نوازی های بدیعی به گوش میرسد. او همچون شاعر یا نویسندهای مسلط به دستور زبان، منظور خود را چنان موجز و واضح بیان می کند که گویی ویراستاری نکته دان حشو و زواید را از آن زدوده است. تقارن و توازن در ترکیب جملات موسیقایی او چون بیتی شیوا و پرمحتواست که منظور گوینده را تماماً به مخاطب می رساند و او را منتظر ناگفته ای نمی گذارد. کسانی نغمه-های او را متأثر از ساز پرویز یاحقی دانسته اند، اما این نظر یکسر خطاست؛ چرا که بر هر شنونده ورزیده ای هویداست که وجه غالب در نوازندگی یاحقی شوریدگی است و نغمات پیشبینی ناپذیر او برخاسته از روحی ناآرام و رو به طغیان است؛ اما نغمه های بدیعی از درونی خویشتندار و آرام برمی خیزد که عنان احساسش را با متانت نگاه میدارد و منظورش را با فصاحت بیان می کند.
اما آنچه به باور بیشتر صاحب نظران جایگاه بدیعی را از همتایانش متمایز می کند، تکنیک شگفت انگیز آرشهکشی اوست. مهارت او در استفاده از آرشه، او را یک سر و گردن بالاتر از همه ویلننوازان ایران و در کنار نوازندگان برتر جهان مینشاند. در چند فیلم کوتاه از نوازندگی بدیعی که در یوتیوب منتشر شده، بسیاری از شاخصه های نوازندگی او را میتوان دید. در این فیلمها میبینیم که استاد برای اجرای حالتهای مختلف، به تناوب نوک، میانه، و انتهای آرشه را به کار میگیرد. اینکه میگویند تشخیص آرشه چپ و راست بدیعی ممکن نیست، در این فیلم ها به خوبی مشهود است؛ چنان که گویی او با آرشه ای طویل و سرتاسری می نوازد که هیچ گاه به انتها نمیرسد. در حالی که سایر ویلن نوازان همنسل او به ندرت از نیمه پایینی آرشه استفاده می کنند، زیرا مهار کردن این بخش از آرشه به سبب سنگین شدن نیمه بالایی آن دشوارتر است.
آرشه پرانی از دیگر شاخصه های اصلی سبک بدیعی است. در واقع، آرشه پرانی و اجرای برخی قطعات تند روی دو سیم مجاور ویلن که روی یکی از آنها انگشتگذاری میشود و سیم دیگر نقش واخوان یا همراهیکننده دارد، تکنیکی است که استاد صبا از فنون سه تارنوازی اقتباس کرد و در لابهلای ردیفهای دوگانه و مجموعه قطعات ضربی اش برای ویلن نمونه هایی از آن را به خط نت درآورد. اما این تکنیک در دستان بدیعی به اوج رسید و بیشترین و متنوع ترین و دشوارترین نمونه ها را او نواخت. پس از او هم هیچ کس به حد او از عهده اجرای این فن برنیامد. باید توجه داشت که کسی چون بیژن مرتضوی با آن که از تکنیکی بالا و انکارناپذیر برخوردار است، بیشتر نوازنده موسیقی پاپ به شمار می رود و این تکنیکها را غالبا در اجرای قطعات از پیش تعیین شده پاپ یا تصنیف های قدیمی یا نغمههای فولکلور به کار می بندد و در بداههپردازی به هیچ وجه با بدیعی قابل قیاس نیست.
ویژگی دیگر ساز بدیعی استفاده از تمام ظرفیت های زیر و بم سیم های ویلن است. او نغمه های خود را چنان تنظیم می کرد که هر چهار سیم ویلن به صدا درآیند و چه در آواز و چه در قطعات ضربی هیچ گاه روی یک سیم چندان توقف نمی کرد که موجب کسالت شنونده شود. همچنین بر حسب ضرورت از پوزیسیون های پایین دسته ویلن بهره می برد. گفتنی این که انگشت گذاری در این پوزیسیون ها در موسیقی ایرانی، به سبب داشتن فواصل ربع پرده، بسیار دشوار است و نوازندگان ویلن ایرانی معمولاً قطعات خود را چنان تنظیم می-کنند که ضرورت تغییر پوزیسیون دست چپ به کمترین حد ممکن برسد.
او بیشتر قطعاتش را با چند کوک ثابت می نواخت و چندان در پی کوک های ابداعی نبود. معمولاً یک سیم را برای اجرای واخوان، با تونیک (نت آغازین) دستگاهی که می نواخت، هم کوک می کرد؛ هر چند هنگام گردش در گوشه های یک دستگاه، در صورت امکان از سیم های دیگر هم صدای واخوان می گرفت. همچنین برای صداگیری بهتر و سهولت هم نوازی با تار یا سنتور، سیم های سازش را یک تا دو پرده پایینتر از دیاپازون کوک میکرد.
اگر در زمینه تکنوازی رقیبی بتوان برای بدیعی تصور کرد، در عرصه جواب آواز، بیگمان او بیهمتاست. نوازندگان میدانند که یکی از دشوارترین مراحل نوازندگی، مهارت در جواب آواز است و کسانی که در این زمینه به اوج رسیدهاند، انگشت شمارند. تبحر یافتن در جواب آواز، علاوه بر بهره گیری شفاهی از استادان این فن و شنیدن جواب آوازهای نوازندگان سازهای مختلف، نیازمند ذوق ادبی و شناخت عمیق شعر است. دشواری کار نوازنده در همین است که باید بدون ایجاد ملال، خواننده را خلاقانه همراهی کند. این دشواری شاید در سازهای تار و سهتار که ردیفها را بر اساس قابلیتهای آنها نوشتهاند، چندان مشهود نباشد، اما در ساز چموشی چون ویلن که خطای میلی متری انگشت در گرفتن پرده درست، به خارج نواختن و به اصطلاح فالش شدن می انجامد، دادن جواب آواز درست و خلاق، به راه رفتن روی طنابی باریک میماند. با این حال، میگویند استاد صبا عقیده داشت ویلن برای اجرای تحریرهای آواز کارآمدترین ساز است. درستی این نظر صبا را به بهترین نحو در ساز بدیعی میتوان شنید. او با جواب های پخته و پروردهای که با ساز سرکشش به خوانندگان سرشناسی چون بنان و قوامی و شهیدی و ایرج و گلپا و محمودی خوانساری و شجریان داده، نام خود را در کنار جلیل شهناز و حسن کسایی در مقام بهترین جواب آواز دهندگان یکصد سال اخیر ایران ثبت کرده است. شاید کمتر کسی بداند که بدیعی خود صدایی گرم و گیرا و از آن مهمتر دقیق و به اصطلاح ژوست داشت. نمونهای از آواز او در برنامه گلچین هفته شماره 5 موجود است که در آن تصنیفی از ساختههای خودش را در دستگاه سهگاه به طرزی دلنشین اجرا کرده است. از این رو آوازهای نواخته او چنان بینقص است که گویی خوانندهای توانا کلمات بیتی نغز را به صورتی شمرده و با تحریرهایی بجا ادا میکند، و این خود نشان از آشنایی عمیق او با ظرایف شعر و زیر و بم آواز دارد. استاد شجریان هم در جایی بیان کرده که برخی تکنیکهای آوازش را با تأثیر از ساز بدیعی پرورانده است.
زادروز او را چهارم فروردین 1312 و تاریخ درگذشتش را 28 مهرماه 1371 ثبت کرده اند. با این حساب تنها 59 سال عمر کرد. او در روستای «ازانده»، از توابع شهرستان سوادکوه تولد یافت، اما از دوسالگی در ساری و از هفتسالگی در ته...ران زندگی کرد. مقدمات ویلننوازی ایرانی را از لطفالله مفخم پایان آموخت و دوره تکمیلی را نزد ابوالحسن صبا گذراند. مدتی هم اتودهای ویلن فرنگی را نزد نوازندهای ارمنی به نام جینگوزیان مشق کرد.
فعالیت حرفهایاش از سال 1329 در برنامه موسیقی رادیو ارتش آغاز شد. از اواسط دهه 1330 در برنامه گلها حضور یافت و در مدتی کوتاه از تکنوازان مطرح این برنامه شد. همکاری او با برنامه گلها و زیرمجموعه هایش (برگ سبز، شاخه گل، تکنوازان، و ...) تا سال 1357 ادامه داشت و طی این مدت در مقام تکنواز، همنواز، و آهنگ ساز در ده ها برنامه شرکت و با سرانگشتان افسونگرش نواهایی جاویدان خلق و ضبط کرد. پس از سال 57 با حذف بیهوده و نسنجیده ویلن از موسیقی ایرانی و منزوی کردن تکنوازان این ساز، بدیعی همچون همقطارانش خانه نشین شد. نقل است که در همین ایام روزی با اشاره به پنجه هایش به شادروان اسدالله ملک گفته بود اگر فرصت را از ما نمی گرفتند، این پنجه ها چهها که نمی کرد.
از نواختههای دهه شصت بدیعی ضبط هایی پراکنده و اغلب خصوصی در دست است. یکی از بهترین نمونهها، اجرایی است درخشان در مقامهای ماهور و اصفهان و شور که در محفلی خصوصی است و استاد شجریان با ابیاتی از سعدی، ساز در اوج پختگی او را همراهی می کند.
انزوای هنری و نابسامانی زندگی و شکست های عاطفی و مرگ عزیزان، از جمله برادر بزرگترش، در اواسط دهه شصت، روح حساس حبیب را آزرده و جسمش را فرسوده کرد. گویا در سال های پایانی عمر گرفتار تنگنای مالی هم شده بود و حتی چند هفتهای به سبب بدهی یا چک به زندان افتاد. پیامد این مسایل برای بدیعی ناراحتی دستگاه گوارش و نارسایی قلبی بود که او را در اوج توان هنری از پا درآورد. پیکرش در 29 مهرماه 1371 با بدرقه شمار بسیاری از هنرمندان و شنوندگان ساز او، در امام زاده طاهر کرج با احترام آرام گرفت.
شیوه نوازندگی
بدیعی پرورده برنامه گلها بود. فضای موسیقی گلها متاثر از گرایش های تجددطلبانه حاکم بر آن روزگار بود که پیشگامانش در موسیقی کسانی چون علینقی وزیری، ابوالحسن صبا، و روح اله خالقی بودند. تکنوازان گلها با آنکه اغلب شاگرد استادان متصل به موسیقیدانان عهد قاجار بودند و با شیوه نوازندگی و ردیف های متقدمین آشنایی کامل داشتند، چندان تمایلی به پیروی از سنتهای موسیقی ایران نداشتند و به جای اجرای موبهموی الگوی ردیف، به نوعی نوازندگی بر مبنای حالت های ردیف، اما با جملاتی متفاوت از آن روی آوردند که غالباً حاصل آفرینش لحظه ای بود و همین شیوه است که هنرمندانی چون احمد عبادی، جلیل شهناز، حسن کسایی، و پرویز یاحقی را در صدر هنر بداهه نوازی ایران می نشاند.
چندان نپایید که نبوغ نهفته بدیعی آشکار شد و در سنین کمتر از 25 سال، در برنامه گلهای جاویدان، که مختص هنرمندان طراز اول بود، در کنار نام آورانی چون بنان، مرتضی محجوبی، مهدی خالدی، علی تجویدی، و حسن کسایی ویلن نواخت. شاید تنها کسی که به لحاظ جوانی و جایگاه هنری در این دوره با بدیعی قابل قیاس است، پرویز یاحقی است که در همان روزهای پیش از 25 سالگی، با بزرگان موسیقی ایران هم نوا شد.
بدیعی در مدت بیش از بیست سال همکاری با برنامه گلها، تقریباً با تمام موسیقی دانان سرشناس رادیو، اعم از خواننده و نوازنده، همکاری کرد. آهنگسازی را هم از سال 1330 آغاز کرد و به گفته خودش، در مدت حضور در رادیو حدود دویست تصنیف ساخت که شعرشان را ترانه سرایانی چون اسماعیل نواب صفا، تورج نگهبان، بیژن ترقی، و کریم فکور سرودند؛ اما بیشترین ترانه ها را رحیم معینی کرمانشاهی برای ساخته های بدیعی سرود، چنانکه می توان این دو را همچون بیژن ترقی و پرویز یاحقی زوجی هنری به شمار آورد. مرضیه، پوران، الهه، شمس، و رویا از جمله خوانندگان تصنیف های بدیعی بودند. شمس و رویا مدتی نیز همسر او بودند. با این همه، تصنیف های بدیعی به رغم موسیقی غنی و کلام روان و اجرا و ضبط مطلوب، در سال های بعد چندان توفیقی نیافت و در قیاس با ساخته های کسانی چون علی تجویدی و همایون خرّم که بارها بازخوانی شده و همچنان محبوب عموم است، اقبالی نداشت. شاید تنها ترانه او که هنوز در یادها باقی است، «کعبه دلها» باشد که با کلامی گرم از بیژن ترقی، در برنامه گلهای رنگارنگ شماره 388 با صدای بانو الهه پخش شد.
بر این اساس، راز پایندگی بدیعی را نه در تصنیف سازی، بلکه در قدرت فوق عادی نوازندگی اش باید جست. احاطه کامل بر ردیف موسیقی ایران و آمیختن آن با نازک کاری ها و زینت هایی که در محضر صبا آموخته بود، به همراه تکنیک قوی و مستحکمی که، به خصوص در آرشه کشی، با ممارست در نواختن اتودهای ویلن فرنگی به دست آورده بود، در کنار حافظه سرشار و ذهن خلاق و بداهه پرداز، از او تکنوازی به تمام معنا ساخت. می دانیم که او فرزند زمانه ویلن نوازان بود و دستپروردگانِ صبا و پیروان حسین یاحقی و رضا محجوبی موسیقی رادیو را در سیطره داشتند. در نتیجه بدیعی (بر خلاف بسیاری از نوازندگان امروز) «یک چشم شهر کورها» نبود و برای عرض اندام در میان این هنرمندان راهی دشوار را باید میپیمود. او بسیار زود به سبک شخصی خود رسید و همین سبک را با کمترین تغییر تا پایان حیات هنری اش حفظ کرد.
دو ویژگی غالب در شیوه نوازندگی بدیعی، استحکام و ملاحت است. در اجرای او تمامی نت ها را حتی در سریع ترین ریتم ها یا پاساژها، تک تک به شکلی شمرده و شفاف می توان شنید. بدین لحاظ، او را باید در کنار همایون خرم شمرده نوازترین تکنواز ویلن به شمار آورد، با این تفاوت که در ساز هنرمند اخیر به سبب شاخصه های سبک شخصی اش، پیچیدگی جملات و اجرای نت های زینتی بسیار کمتر از ساز بدیعی است. این شمردگی در عین پیچیدگی، به خصوص در برابر سبک پرآرایه و باروک وار اسدالله ملک بیشتر به چشم می آید؛ چرا که این هنرمند پاکیزگی جملات را با افراط در اجرای تکیه ها و مالشها، فدای شیرینی لحن و ملودی میکرد.
پختگی و پروردگی در تمام جملات بداهه نوازی های بدیعی به گوش میرسد. او همچون شاعر یا نویسندهای مسلط به دستور زبان، منظور خود را چنان موجز و واضح بیان می کند که گویی ویراستاری نکته دان حشو و زواید را از آن زدوده است. تقارن و توازن در ترکیب جملات موسیقایی او چون بیتی شیوا و پرمحتواست که منظور گوینده را تماماً به مخاطب می رساند و او را منتظر ناگفته ای نمی گذارد. کسانی نغمه-های او را متأثر از ساز پرویز یاحقی دانسته اند، اما این نظر یکسر خطاست؛ چرا که بر هر شنونده ورزیده ای هویداست که وجه غالب در نوازندگی یاحقی شوریدگی است و نغمات پیشبینی ناپذیر او برخاسته از روحی ناآرام و رو به طغیان است؛ اما نغمه های بدیعی از درونی خویشتندار و آرام برمی خیزد که عنان احساسش را با متانت نگاه میدارد و منظورش را با فصاحت بیان می کند.
اما آنچه به باور بیشتر صاحب نظران جایگاه بدیعی را از همتایانش متمایز می کند، تکنیک شگفت انگیز آرشهکشی اوست. مهارت او در استفاده از آرشه، او را یک سر و گردن بالاتر از همه ویلننوازان ایران و در کنار نوازندگان برتر جهان مینشاند. در چند فیلم کوتاه از نوازندگی بدیعی که در یوتیوب منتشر شده، بسیاری از شاخصه های نوازندگی او را میتوان دید. در این فیلمها میبینیم که استاد برای اجرای حالتهای مختلف، به تناوب نوک، میانه، و انتهای آرشه را به کار میگیرد. اینکه میگویند تشخیص آرشه چپ و راست بدیعی ممکن نیست، در این فیلم ها به خوبی مشهود است؛ چنان که گویی او با آرشه ای طویل و سرتاسری می نوازد که هیچ گاه به انتها نمیرسد. در حالی که سایر ویلن نوازان همنسل او به ندرت از نیمه پایینی آرشه استفاده می کنند، زیرا مهار کردن این بخش از آرشه به سبب سنگین شدن نیمه بالایی آن دشوارتر است.
آرشه پرانی از دیگر شاخصه های اصلی سبک بدیعی است. در واقع، آرشه پرانی و اجرای برخی قطعات تند روی دو سیم مجاور ویلن که روی یکی از آنها انگشتگذاری میشود و سیم دیگر نقش واخوان یا همراهیکننده دارد، تکنیکی است که استاد صبا از فنون سه تارنوازی اقتباس کرد و در لابهلای ردیفهای دوگانه و مجموعه قطعات ضربی اش برای ویلن نمونه هایی از آن را به خط نت درآورد. اما این تکنیک در دستان بدیعی به اوج رسید و بیشترین و متنوع ترین و دشوارترین نمونه ها را او نواخت. پس از او هم هیچ کس به حد او از عهده اجرای این فن برنیامد. باید توجه داشت که کسی چون بیژن مرتضوی با آن که از تکنیکی بالا و انکارناپذیر برخوردار است، بیشتر نوازنده موسیقی پاپ به شمار می رود و این تکنیکها را غالبا در اجرای قطعات از پیش تعیین شده پاپ یا تصنیف های قدیمی یا نغمههای فولکلور به کار می بندد و در بداههپردازی به هیچ وجه با بدیعی قابل قیاس نیست.
ویژگی دیگر ساز بدیعی استفاده از تمام ظرفیت های زیر و بم سیم های ویلن است. او نغمه های خود را چنان تنظیم می کرد که هر چهار سیم ویلن به صدا درآیند و چه در آواز و چه در قطعات ضربی هیچ گاه روی یک سیم چندان توقف نمی کرد که موجب کسالت شنونده شود. همچنین بر حسب ضرورت از پوزیسیون های پایین دسته ویلن بهره می برد. گفتنی این که انگشت گذاری در این پوزیسیون ها در موسیقی ایرانی، به سبب داشتن فواصل ربع پرده، بسیار دشوار است و نوازندگان ویلن ایرانی معمولاً قطعات خود را چنان تنظیم می-کنند که ضرورت تغییر پوزیسیون دست چپ به کمترین حد ممکن برسد.
او بیشتر قطعاتش را با چند کوک ثابت می نواخت و چندان در پی کوک های ابداعی نبود. معمولاً یک سیم را برای اجرای واخوان، با تونیک (نت آغازین) دستگاهی که می نواخت، هم کوک می کرد؛ هر چند هنگام گردش در گوشه های یک دستگاه، در صورت امکان از سیم های دیگر هم صدای واخوان می گرفت. همچنین برای صداگیری بهتر و سهولت هم نوازی با تار یا سنتور، سیم های سازش را یک تا دو پرده پایینتر از دیاپازون کوک میکرد.
اگر در زمینه تکنوازی رقیبی بتوان برای بدیعی تصور کرد، در عرصه جواب آواز، بیگمان او بیهمتاست. نوازندگان میدانند که یکی از دشوارترین مراحل نوازندگی، مهارت در جواب آواز است و کسانی که در این زمینه به اوج رسیدهاند، انگشت شمارند. تبحر یافتن در جواب آواز، علاوه بر بهره گیری شفاهی از استادان این فن و شنیدن جواب آوازهای نوازندگان سازهای مختلف، نیازمند ذوق ادبی و شناخت عمیق شعر است. دشواری کار نوازنده در همین است که باید بدون ایجاد ملال، خواننده را خلاقانه همراهی کند. این دشواری شاید در سازهای تار و سهتار که ردیفها را بر اساس قابلیتهای آنها نوشتهاند، چندان مشهود نباشد، اما در ساز چموشی چون ویلن که خطای میلی متری انگشت در گرفتن پرده درست، به خارج نواختن و به اصطلاح فالش شدن می انجامد، دادن جواب آواز درست و خلاق، به راه رفتن روی طنابی باریک میماند. با این حال، میگویند استاد صبا عقیده داشت ویلن برای اجرای تحریرهای آواز کارآمدترین ساز است. درستی این نظر صبا را به بهترین نحو در ساز بدیعی میتوان شنید. او با جواب های پخته و پروردهای که با ساز سرکشش به خوانندگان سرشناسی چون بنان و قوامی و شهیدی و ایرج و گلپا و محمودی خوانساری و شجریان داده، نام خود را در کنار جلیل شهناز و حسن کسایی در مقام بهترین جواب آواز دهندگان یکصد سال اخیر ایران ثبت کرده است. شاید کمتر کسی بداند که بدیعی خود صدایی گرم و گیرا و از آن مهمتر دقیق و به اصطلاح ژوست داشت. نمونهای از آواز او در برنامه گلچین هفته شماره 5 موجود است که در آن تصنیفی از ساختههای خودش را در دستگاه سهگاه به طرزی دلنشین اجرا کرده است. از این رو آوازهای نواخته او چنان بینقص است که گویی خوانندهای توانا کلمات بیتی نغز را به صورتی شمرده و با تحریرهایی بجا ادا میکند، و این خود نشان از آشنایی عمیق او با ظرایف شعر و زیر و بم آواز دارد. استاد شجریان هم در جایی بیان کرده که برخی تکنیکهای آوازش را با تأثیر از ساز بدیعی پرورانده است.
No comments:
Post a Comment