Friday, October 28, 2011

چندی است که فقط به تو می اندیشم

چندی است که فقط به تو می اندیشم
خود را برده زیاد به تو می اندیشم

شب که مهتاب به برکه تن خود می شوید
من محو تماشا به تو می اندیشم

روزها غرق در فکر و خیلات عجیب
که چه بودی؟ که بودی؟ چرا به تو می اندیشم

گاه در خلوت شبها با خودم می خندم
گاه در بین گریه هایم به تو می اندیشم

به خدا لحظه ای از یاد تو نیستم غافل
وقت خلوت با خدا هم به تو می اندیشم

گرچه دلتنگی پشت یک لبخند پنهان می شود
به تو شیرین ترین دلتنگی به تو می اندیشم

هزار یک شب من.شهریار قصه هایم
در کوچه باغ قصه ها به تو می اندیشم

گذشت عمر و شب فراق نشد سحر
وقت جان دادن بی شک به تومی اندیشم

سنجری بی تو ای شکوه لحظه های دلتنگیم
درحریم خاطراتم به تو می اندیشم
م.س
نسیم شیرازی
استرالیا
 

No comments:

Post a Comment