Tuesday, September 6, 2022

 speak softly love and hod me warm against your heart 

به ارامی با من سخن بگو عزیزم و من را صمیمانه در قلبت محفوظ بدار
I feel your words the tender trembling moments start
حرفهایت را احساس میکنم لحظات لطیف و پر ترس و لرز بین ما شروع شد
we are in a world our very own
و ما در دنیایی هستیم که مال خودمان است
sharing a love that only few have ever know
و عشقی را به اشتراک میگذاریم که کمتر کسی ان را دیده
wine colored days warmed by the sun
روزهای عاشقی گرم و سوزان و رنگ شراب هستن
deep velvet nights when we are one
و شبهای که من و تو در انها ما میشویم

Thursday, February 3, 2022

 جانم به لب امد

دل بسته ام به خاطرات خوبت ای امید جان بیا
محض خدا در گوشه ی قلب شکسته ام بمان و بیا
اینجا پر است ز عطر و بوی تو لحظه های من
من دلخوشم به آنچه که دارد ز تو نشان بیا
در انتظار رویش گرم تابستان نشسته ام بیا
بی تو نمی رود ز کوچه ها خلوت شهر خزان بیا
بر سینه ات چو سر می نهم از شوق ای نارنین
گم می شود درون دیده ام امواج غریبانه بیا
تو شمع شام غریبانه و مونس دل منی
به شبهای تارم بتاب همچون مهتاب و بیا
سلطان من شدی و رفیق پیامبران
ناجی کوره راه زندگیم زود بیا
از فرط گریه گشته دو چشمم بی فروغ
برای شفا و درمانم دلم تو بیا
ای یوسف زمانه ی کنعانیان کجایی؟
انجا کجاست که دارد ز عطرت نشانی؟
جان "صنم" به لب امد, تو را جان من ای یار بیا

Thursday, January 20, 2022

سخت است عاشق مرد بی حساسی شده باشی
سر گشته و دیوانه ی مرد بی وفایی شده باشی
سخت است زنی ساده و نازیبا باشی و ان وقت
عاشق تک پسر و دردانه ی خان ده شده باشی
سخت است محجوبی و عاشقی و ساده دل باشی
ان گاه از طرف معشوق مجبور به گناهی شده باشی
از دغدغه های عشق از سختی های روزگار درایی
ان گاه ببینی از چاله به چاهی افتاده باشی
سخت است چون بره ایی نرم و ارام باشی
رام نگاه چشم سیاه مرد بی وفایی شده باشی
او هجرت کند و دور شود از کنج دل تو..
او دور شود از منزل تو تا تو نیابی رد پایی از او
و تو در پی او همه دنیا را گشته باشی
خسته و ناامید به سرایت برگشته باشی
رقیبان تو را چون کوه دماوند ببینند
اما تو در درونت چون پر کاهی شده باشی
شدم مانند سربازی که به دستش سپری و خنجری نیست
میان لشکر بی رحم دشمن تک و تنها اسیر شده باشی
سخت است عمری به راهش چشم بدوزی و او نیاید
ناگاه از راه بیاید و تو محو تماشاه همسرش شده باشی
دل دادگی و عاشقی و غم هجران خدایا به که گویم
حیف است "صنم" که عاشق و شیدای مرد بی وفایی شد باشی
شب و روز به یادش بشینی و گریه کنی
اما هیچ خبری از او نداشته باشی
.. م سنجری زاده صنم

Friday, September 3, 2021

ای هوای دیدنت سوز آه من
گوشه ابروی تو قبله گاه من
کشته این حسرتم کز چه رو ای گل
چهره پنهان می کنی از نگاه من
به جلوه خود نازنین یارا
شبی بیارا خلوت ما را
من که صد نی حرف دل در گلو دارم
با خیالت روز و شب گفتگو دارم
کی شود تا من نهم سر به دامانت
از ازل این لحظه را ارزو دارم
به جلوه خود نازنین یارا
شبی بیارا خلوت ما را
ای هوای دیدنت سوز اه من
گوشه ابروی تو قبله گاه من
کشته این حسرتم کز چه رو ای گل
چهره پنهان می کنی از نگاه من
به جلوه خود نازنین یارا 

شبی بیارا خلوت ما را 

با صدای استاد افتخاری واقعا شنیدنیست 

Monday, May 10, 2021

شهيدان افغانستان دختران معصوم افغان..
باز افغانستان ماتم سرا شد
سر دختران بي گناه از تن جدا شد
اين بار مادري نوشت " دخترم" (جان مادر كجايي)؟
خون پاكشان چون جويباران در بهار ان
در مدرسه و مكتب روان شد
باز كشور افغان سياه پوش غرق عزا شد
عروسي ي دخترانشان ماتم سرا شد
باز اتش و دود همه جا بي مهابا بلند شد
دها دختر نو عروس چون لاله ي به خون نشسته و پر پر شد
باز جهان و زنان مدافع حقوق زنان كر و لال شد
باز صداي فرياد زنان مظلوم خاموش شد
باز زني بوسه مي زند بر تن به خون نشسته ي دخترش
باز خون ميچكد از لاي پيراهنش
باز اي "صنم" اين چه عزا و ماتم است
كه از اسمان افغان بر پا شد

م سنجري زاده صنم 

Wednesday, January 13, 2021

دوش رفتم کوی دلبر غیر ویرانه نبود
سازه هایش ساز فُرقت می زند با هر سرود
پای بر هر جا گذارم شد معانی خاطری
رستخیزی بر سرم شد زیر این سقف کبود
هم چو سائل درب هر خانه زدم گیرم خبر
بس حکایت های غمگین شرح حالش شدشنود
نسترن از داغ او می گفت با خون جگر
گُل گرفته گِل به سر لاله به خون پیچیده بود
در خمِ زلفِ سیاهش گوی دل گشته اسیر
این دل شوریده را ، زندان زنخدانش نمود
تُرکِ من ، گلدان دل با تَرکِ تو شد صد تَرَک
خون فشاند هر بهاران تَرکِ سر آید فرود
ناوک مژ گان ندیده کس چنین تیری حزین
از نفیرش آسمان هر دل شیدا ربود
در دلم مانده غزل های غزال خوش نوا

جان هوایِ ،، یار،، کرده زان همه گفت و شنود 

Sunday, December 27, 2020

 چی پلنگ تیر حرده هام دو نساری

دلکم جوش می زنه سی نو شکاری
چی بکم و چی نکم جام تنگلاته
دوسه کم دکونه شو سیم انگلاته
چه تشی بی ور کنی دی لاره سردم
آرزومه یه گری واتو بگردم