Wednesday, September 13, 2017




من هنوز یواشکی  دوستت دارم
توی که از من ربوده شدی 
به دست برادرانم ..
تو هنوز در فکر منی
گاهی یواشکی خواب تو را می بینم
یواشکی نگاهت می کنم 
یواشکی صدایت میزنم
گاهی چنان به تو نزدیکم
 از خدا هم نزدیک تر
من همیشه ترس داشتم که تو را پیدا کنند
ترس داشتم نام تو را بدانند
یادت میاد یواشکی برات نامه نوشتم؟
و به خاطر اون نامه راهی شفا خانه شدم؟
من هنوز یواشکی برایت مینویسم
تو رفتی.. 
تو را ربودن..
 تو را از من گرفتن
اما عزیزم بین خودمان بماند
من هنوز که هنوز است دوست دارم
"صنم" هنوز تو را صدا میزند و هنوز
یواشکی "دوستت دارم" را با خودم تکرار میکنم..
م سنجری زاده صنم



من نه عاشق هستم 
نه محتاج نگاهی
که با نگاهش بلرزد قلبم
من نه به کسی دل دادم
نه کسی به من داده دل

من نه عاشق هستم
چون زلیخا که دلداده به یوسف
نه مجنون هستم در کوه و بیابان
اواره در کوی لیلی
نه الوده به افکار پلیدی هستم
من به دنبال دلی هستم
که مرا از بس دلدادگی هایم
بفهمد.
"صنم" را از نگاهش بفهمد
از کلامم عاشقانه ام مرا بفهمد
همین