Monday, January 27, 2014

تاراج بزرگ آثار باستانی ایران 
 بخش اول
فرانسه و امتیاز انحصاری آثار باستانی

کشورهای غربی از قرن هجدهم میلادی متوجه وجود آثار و اشیاء ارزشمند در منطقه ی بین النهرین شدند و فعالیت هایی را در مناطق باستانی ایران ...
، مصر و عثمانی شروع کردند. درمیان این کشورها، فرانسه توجه ویژه ای به ایران داشت و همین توجه ویژه موجب انعقاد قرادادی در سال 1900 بین ایران و فرانسه و اعطای حق انحصاری و دائمی کاوش های باستان شناسی در ایران به این کشور شد.
این پیمان عملاً حق کاوش های باستان شناسی را از دیگر دیگر کشورها سلب می کرد و از نفوذ انگستان و روسیه به حوزه ی باستان شناسی ایران جلو گیری می کرد. اما این امتیاز برای فرانسه همیشگی نبود و با ظهور حکومت پهلوی در سال 1925 در های ایران به روی باستان شناسان خارجی باز شد. آمریکایی ها اعتراضاتی را به قانون موجود وارد ساختند و انحصار کاوش های باستان شناسی برای فرانسه را نا عادلانه خوانده و مدعی شدند که این کشور نتوانسته است به طور مناسب از شرایط بهره برداری کند. برای همین با کمک عده ای در داخل ایران تلاش های خود را برای لغو معاهده ی 1900 شروع کردند. آرتور اپهام پوپ مشاور موسسه ی هنر شیکاگو در زمینه هنر اسلامی به همراه عبدالحسن تیمور تاش، وزیر فواید عامه، محمد علی فروغی وزیر مالیه و حسین علایی سفیر سابق ایران در واشنگتن در این زمینه تلاش های فراوانی را انجام دادند. برای لغو این قرارداد، طرحی به مجلس فرستاده شد که به دلیل در خطر افتادن برخی امتیازات دیگر( من جمله قرارداد شرکت نفت ایران و انگلیس) ، تصویب نشد. بعد از شکست این طرح بود که تلاش های دیپلماتیک آمریکا برای حل مسئله شروع شد.
لغو انحصار فرانسه

فشارهای دیپلماتیک آمریکا بر فرانسه در نهایت منجر به عقد قراردادی بین ایران و فرانسه در تاریخ 18 اکتبر 1927 شد، طبق این قرارداد فرانسویان متعهد شدند که از حقوق خود در معاهده ی 1900 دست بکشند. در عین حال ماده ی اول این معاهده ریاست آثار باستانی ایران را به مدت بیست سال در اختیار فرانسویان قرار می داد که برای این منظور هم آندره


انتخاب شد...
جمشید 1933
Photo: ‎تاراج بزرگ آثار باستانی ایران // بخش اول
فرانسه و امتیاز انحصاری آثار باستانی
****************************
کشورهای غربی از قرن هجدهم میلادی متوجه وجود آثار و اشیاء ارزشمند در منطقه ی بین النهرین شدند و فعالیت هایی را در مناطق باستانی ایران ، مصر و عثمانی شروع کردند. درمیان این کشورها، فرانسه توجه ویژه ای به ایران داشت و همین توجه ویژه موجب انعقاد قرادادی در سال 1900 بین ایران و فرانسه و اعطای حق انحصاری و دائمی کاوش های باستان شناسی در ایران به  این کشور شد.
این پیمان عملاً حق کاوش های باستان شناسی را از دیگر دیگر کشورها سلب می کرد و از نفوذ انگستان و روسیه به حوزه ی باستان شناسی ایران جلو گیری می کرد. اما این امتیاز برای فرانسه همیشگی نبود و با ظهور حکومت پهلوی در سال 1925 در های ایران به روی باستان شناسان خارجی باز شد. آمریکایی ها اعتراضاتی را به قانون موجود وارد ساختند و انحصار کاوش های باستان شناسی برای فرانسه را نا عادلانه خوانده و مدعی شدند که این کشور نتوانسته است به طور مناسب از شرایط بهره برداری کند. برای همین با کمک عده ای در داخل ایران تلاش های خود را برای لغو معاهده ی 1900  شروع کردند. آرتور اپهام پوپ مشاور موسسه ی هنر شیکاگو در زمینه هنر اسلامی به همراه عبدالحسن تیمور تاش، وزیر فواید عامه، محمد علی فروغی وزیر مالیه و حسین علایی سفیر سابق ایران در واشنگتن در این زمینه تلاش های فراوانی را انجام دادند. برای لغو این قرارداد، طرحی به مجلس فرستاده شد که به دلیل در خطر افتادن برخی امتیازات دیگر( من جمله قرارداد شرکت نفت ایران و انگلیس) ، تصویب نشد. بعد از شکست این طرح بود که تلاش های دیپلماتیک آمریکا برای حل مسئله شروع شد.
لغو انحصار فرانسه
*************
فشارهای دیپلماتیک آمریکا بر فرانسه  در نهایت منجر به عقد قراردادی بین ایران و فرانسه در تاریخ 18 اکتبر 1927 شد، طبق این قرارداد فرانسویان متعهد شدند که از حقوق خود در معاهده ی 1900 دست بکشند. در عین حال ماده ی اول این معاهده ریاست آثار باستانی ایران را به مدت بیست سال در اختیار فرانسویان قرار می داد که برای این منظور هم آندره گدار فرانسوی انتخاب شد...

فرتور : تخت جمشید 1933‎

  • درخواست‌های زیادی درباره بازگرداندن تمام چیزهای گرانبهایی که در موزه انگلیس نگهداری می‌شود، مطرح است. اگر بخواهیم با تمام آنها موافقت کنیم که موزه خالی می‌شود.»

    این جمله‌ای است که مرداد ۱۳۸۹ دیوید کامرون، نخست‌وزیر فعلی انگلیس در مصاحبه‌ای با روزنامه دیلی‌تلگراف عنوان کرد. او در واقع با گفتن این جمله، خواسته یا ناخواسته اعترافی صریح داشت بر یک خصلت دیرینه انگلیسی‌ها. انگلیسی‌هایی که از اولین استعمارگران تاریخ بودند و همین خوی استعمارگری سبب شده تاکنون عمده آنچه از تاریخ فره...
    نگ و تمدن در کشورشان یافت می‌شود مربوط به تاراج از کشورهای دیگر باشد.

    خیلی از این نشانه‌ها در معرض دید عمومی گذاشته شده و بعضی‌ها هم به صورت خاص و با شرایط ویژه نگهداری می‌شود، اما جالب است بدانید یکی از مهم‌ترین مواردی که در اختیار شخص ملکه بوده و هست و آن را در بهترین جای ممکن یعنی روی تاجش گذاشته ریشه ایرانی دارد و به نوعی از ایران دزدیده شده است.

    الماس کوه نور که آن را زوج الماس دریای نور می‌دانند، زمانی بزرگ‌ترین الماس دنیا بود. این الماس در گذشته ۱۸۶٫۰۶۲۵ قیراط معادل ۳۷٫۲۱ گرم وزن داشته که در تراش جدید ۱۰۵٫۶۰۲ قیراط معادل ۲۱٫۶۱ گرم شده است. این سنگ قیمتی سال ۱۶۵۶ میلادی از ناحیه قلعه باستانی گلکنده در نزدیکی حیدرآباد در ایالت آندرا پرادش در کشور هند به دست آمد. این قلعه از اماکن توریستی هند است که به سبک معماری ایرانی ‌ـ‌ هندی ساخته شده و دیواره‌های بلند دیده‌بانی دارد. گلکنده چند دروازه اصلی و راه‌های ورودی و خروجی مخفی دارد و همین مسأله به زیبایی‌اش افزوده است. با این‌که در حال حاضر گلکنده هیچ شباهتی به قلعه ندارد و کاملا از بین رفته، اما برای گردشگران هندی که به مکان‌های تاریخی علاقه دارند، جزو اولین انتخاب‌هاست. قلعه گلکنده در زمان سلسله کاکاتیا در سال ۵۳۸ هجری قمری تاسیس و زمان قطب شاهیان به عنوان پایتخت برگزیده شد.

    گفته می‌شود قدمت تاریخی الماس کوه نور به ۴۰۰۰ سال می‌رسد. درباره این الماس روایت‌های زیادی وجود دارد؛ روایتی در کتاب بابورنامه (که بر اساس خاطرات بابورشاه هندی، موسس امپراتوری مغولی هند نوشته شده است) می‌گوید الماس کوه نور متعلق به راجای ناشناخته از پادشاهان هند است که سال ۱۵۲۶ به او رسیده است. بعد از بابور پسرش همایون به سلطنت رسید و الماس هم همین‌طور دست به دست چرخید تا این‌که توسط میرزا محمد میرجمله، وزیر مشهور ایرانی عبدالله قطب‌شاه به شاه‌جهان پادشاه گورکانی هند تقدیم شد و در آنجا ماند و سال ۱۷۳۸ میلادی به دست نادرشاه رسید.

    نادرشاه در کشورگشایی‌های خود جواهرات زیادی برای خزانه به ارمغان آورد که در میان این غنائم جنگی، جواهراتی مثل کوه نور، دریای نور، تخت طاووس و کره جواهر نشان به ایران آورده شد و بین همه آنها کوه نور بیشتر از همه مورد توجه قرار گرفت.

    اما کوه نور که گویا به یک‌جا ماندن عادت ندارد، پس از مرگ نادر توسط احمدشاه درانی یکی از پادشاهان افغانی به افغانستان منتقل و سپس به شاه شجاع از دیگر سلاطین آن دیار رسید. حکومت بیست ساله شاه شجاع هم زیاد دوام نیاورد و وقتی شیرپنجاب جایش را گرفت، کوه نور توسط این سردار هندی به هند بازگشت و بعدها به دست کمپانی هند شرقی بریتانیا افتاد. سال ۱۸۷۷ رسما اعلام شد این الماس در اختیار ملکه ویکتوریا، امپراتور بریتانیا در دوران استعمار بریتانیا بر هند است؛ الماسی که انگلستان رسما می‌گوید آن را به هند یا ایران پس نخواهد داد.

    الماس کوه نور که به‌واسطه خاصیت مارکوپولویی آن طرفداران زیادی هم دارد اکنون در برج لندن، قصری تاریخی در ساحل شمالی رود تیمز، نگهداری می‌شود و این کشور هم تا‌کنون حاضر نشده آن را به ایران یا حتی هند برگرداند. حالا فکر این‌که مقصد بعدی کوه نور کجاست، جالب است؛ بخصوص که ایران باشد.
    See More