زندگی تکرار
در تکرارهاست
غنچه سرخی میان
خارهاست
ناله یعقوب در
گوشم هنوز
یوسفی سرگشته
بازارهاست
کوششی باید؛طلا
ریزد ز مین
لذتی در خانه
دشوارهاست
عشق لیلی دامن
مجنون گرفت
اشک و خون شرط
وصال یارهاست
علتی دارد مرا
آورده دوست
گو سرانجامی برای
کارهاست
کوله باری پشت ما
مردانه بست
قیمتی اندازه
افکار هاست
هرکسی با فکر خود
بازی کند
عده ای جا
مانده انکارهاست
صحنه ای آماده
؛ بازی از شماست
زندگانی صحنه
پیکارهاست
شعر از یونس
تقوی